منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 507
بازدید دیروز : 107
بازدید هفته : 507
بازدید ماه : 5740
بازدید کل : 110944
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

تصمیمی که امام(ره) برایش «استخاره» نکردند...

 

پیشنهاد دادند یک نفر برود تهران و نظر امام را بگیرد. دقیقاً به یاد دارم که در قرارگاه کربلا در نزدیکی دزفول بودیم. خلبانی از نیروی هوایی در جلسه بود، رو کرد به جمع و گفت: «هر کی بخواد، بیست دقیقه‌ای با اف ۵ می‌برمش تهروون.»

محمد جعفر اسدی به تاریخ ۳ دی ۱۳۳۶ در روستای نورآباد ممسنی استان فارس متولد شد. اسدی در آغاز جنگ مسئولیت محور آبادان را عهده دار شده و در اغلب عملیات‌ها نیز حضور داشته است.

وی در طول سال‌های خدمتش مسئولیت‌های فراوانی از جمله فرماندهی تیپ مستقل ۳۳ المهدی، فرمانده لشکر ۱۹ فجر، فرماندهی نیروی زمینی سپاه را بر عهده داشته و اکنون سمت معاون بازرسی قرارگاه خاتم الانبیاء را عهده دار است.

آنچه پیش روی شماست گوشه ای است از خاطرات سردار اسدی از روزهای حضورش در جنگ تحمیلی که اینگونه روایت می‌کند:

                                                                           ***

از درگیری سخت تنگه چزابه که رها شدیم، تا شروع عملیات بعدی که در منطقه دشت عباس و عین خوش انجام شد و فتح‌المبین نام گرفت، یک ماه بیشتر نشد و این زمان اگر چه فرصت اندکی بود، با آمادگی روانی نیروها و مهارت فرماندهی، تیپ‌های سپاه و ارتش، سازمان بهتری پیدا کردند. جلسات منظمی برگزار شد و هماهنگی‌ها با وجود محسن رضایی و صیاد شیرازی، به شرایط مطلوب رسید. ما هم به شدت درگیر جذب، مسلح کردن و اعزام نیرو به تیپ‌ها و گردان‌ها بودیم. جرقه استانی شدن تیپ‌ها در همین ایام زده شد. یکی از همین روزها بود که محسن رضایی در قرارگاه کربلا رو کرد به مهدی باکری؛ «برو یه تیپ به نام عاشورا با بچه‌های تبریز درست کن». تا آن موقع تبریزی‌ها با احمد کاظمی در تیپ نجف اشرف کار می‌کردند. این اقدام یعنی یک تیپ برای یک استان به سرعت فراگیر شد و به همه جا سرایت کرد.

به علاوه، ما در مرحله تهاجم و آزادسازی مناطق بودیم و بسیاری از مردم و مسئولان بعد از پشت سر گذاشتن اتفاقات پیچیده سیاسی، که به طرد منافقین انجامیده و کشور از نظر مدیریت سیاسی تقریباً یک دست شده بود، برای ورود به جنگ و تهاجم بیشتر بر ضد دشمن پشت جبهه‌ها صف کشیده بودند. یعنی ما از مراحل سخت‌ اولیه و حصر آبادان عبور کرده بودیم و شرایط به گونه‌ای پیش رفته بود که هم دشمن، دیگر جرئت حمله و پیشروی نداشت و پدافند کرده بود، و هم ما دست از سر او برنداشته بودیم و می‌خواستیم مرزهایمان را ببینیم! برای همین استانی شدن تیپ‌های سپاه در این عملیات، در فضایی مطلوب و آرمانی شکل گرفت و همه چیز مهیا شد تا یکی از درخشان‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس شکل بگیرد.

چند روزی بیشتر به پایان سال ۱۳۶۰ نمانده بود که جنب‌وجوش نیروهای سپاه و ارتش در شمال غرب خوزستان زیاد شد. در واقع، بیشترین تحرک اطلاعاتی و کار تحقیق و شناسایی برای یک عملیات، در فتح‌المبین انجام شد. منطقه وسیع و پر از تپه‌های ماهور بود و غیرقابل عبور. شناخت ما هم از زمین پشت دشمن، اندک و در حد اطلاعات ناقص و گاه متضاد بچه‌های خوزستان بود. یادم است که حتی به سراغ چوپان‌های آن منطقه هم رفتیم تا اطلاعاتمان کامل شودمهدی زین‌الدین یکی از همان افرادی بود که مسئولیت چند گروه شناسایی را به عهده داشت و با عده‌ای از بچه‌های شیراز، که خودمان در اختیارش گذاشته بودیم، برای به دست آوردن اطلاعات، دائم در رفت و آمد بود.

تحرک زیاد اطلاعاتی ما حکایت از اهمیت منطقه دشت عباس و عین خوش نزد مسئولان جنگ داشت. عراقی‌ها در اولین روزهای تجاوز، برای اینکه بتوانند به آسانی خوزستان را محاصره کنند و راهی تجاوز، برای اینکه بتوانند به آسانی خوزستان را تصرف کنند و راهی به اهواز بیابند، این منطقه را در کانون توجه قرار می‌‌دهند. برای همین، با سرعت بیشتر نسبت به مناطقی چون خرمشهر، آنجا را اشغال می‌کنند، اما به پل نادری که می‌رسند در برابر سد بزرگ نیروهای بومی خوزستان و نبرد جانانه بچه‌های سپاه و ارتش، متوقف می‌شوند. آنها قبل از رسیدن به پل، تیپ ۳۷ زرهی شیراز و یک تیپ از لشکر ۹۲ زرهی خوزستان را که در خطوط مرزی مستقر بودند از سر راه برمی‌دارند و پیش‌ می‌روند. از آن دو تیپ، خیلی‌ها شهید می‌شوند. برخی به اسارت در می‌آیند و گروهی هم مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند؛ همه تجهیزات و سلاح‌های سنگینشان هم منهدم می‌شود یا به دست عراقی‌ها می‌افتد. اگر چه ارتش برای جبران شکست، همان روزها یک عملیات بزرگ را به فرماندهی ظهیرنژاد تدارک می‌بیند و درصدد بازپس‌گیری مناطق اشغال شده برمی‌آید که ناکام می‌ماند.

از آن روزهای نخست و شرایط سختش تا آغاز سال ۱۳۶۱ که نقطه شروع عملیات فتح‌المبین بود و ما پس از هفده ماه، فرصت جبران می‌یافتیم، منطقه وسیع غرب اندیمشک در اشغال دشمن بود و اغلب شهرهای خوزستان در برد توپخانه عراق قرار داشت. به همین دلیل، ما قبل از عملیات طریق‌القدس در منطقه بستان، قصد داشتیم این منطقه را بگیریم. تاریخ شروع و نحوه شناسایی ما هم آن گونه که در اسناد جنگ ثبت شده، همین مسئله را اثبات می‌کند. اما بعداً نقشه عوض شد و رفتیم عملیات طریق‌القدس را، که شرحش رفت، به سرانجام رساندیم، تا بعدتر همه استعداد و امکاناتمان را جمع کردیم برای منطقه دشت عباس.

یادم است، درز کردن اخبار عملیات، خیلی از پاسدارها و حتی کسانی را که در غرب کشور، با ضد انقلاب و عراق به طور همزمان درگیر بودند، به جنوب کشاند. هنوز شکل و شمایل حاج احمد متوسلیان را که با شهید همت و شهید دستواره به جنوب آمده بود، در خاطر دارم که با آن لباس‌های مخصوصشان، هر کجا می‌رفتند، همه سر به سرشان می‌گذاشتند؛ لباس‌هایی که خاص مناطق سردسیر بود و خلاصه می‌شد در یک اورکت آمریکایی و شلواری ضخیم و گشاد؛ شبیه لباس‌های کردی. این آمدن، البته مقدمه تشکیل تیپ ۲۷ حضرت رسول به کمک بچه‌های تهران به فرماندهی حاج احمد هم شد.

گفتم که روی شناسایی، خیلی حساب باز کرده بودیم. بچه‌ها از محورهای شوش، پل نادری، و از منطقه دیگری که معروف بود به محور چاه نفت و ارتفاعات سپتون، نفوذ می‌کردند در دل دشمن و اخبار تازه به قرارگاه می‌آوردند. حتی یادم است حاج کاظم حقیقت، از بچه‌های شیرازی محور فارسیات که در گروه مهدی زین الدین بود، برای شناسایی، محسن رضایی را تا پشت عراقی‌ها می‌برد و توپخانه آنها را از فاصله یکی، دو کیلومتری، نشانش می‌دهد. یعنی نیروهای شناسایی تا این حد با وسواس عمل کرده بودند و به دشمن اشراف داشتند. اگر چه تا حدودی زمینه‌اش را خود عراقی‌ها فراهم کرده بودند. دشمن در سال ۱۳۵۹ و در مرحله توقف اجباری، هر کجا که توانسته بود با خطوط نامنظم پدافند کرده بود. طوری که در هیچ منطقه‌ای، خط مستقیم نداشت. برای همین برای شناسایی و حتی نفوذ برای انهدام توپخانه‌شان راحت‌تر به عقبه آنها دسترسی پیدا می‌کردیم.

بعدها در اسناد عراقی‌ها هم دیدیم که جزئیات برخی برنامه‌های شناسایی ما ثبت شده بود و افسر اطلاعاتی دشمن، گزارش داده بود که یک تیم از نیروهای شناسایی ایرانی از منطقه تی‌شکن، که ارتفاعاتی بود در شمال غرب دشت عباس، برای جمع‌آوری اطلاعات نفوذ کرده‌اند، اما همان افسر تأکید کرده بود که به علت صعب‌العبور بودن ارتفاعات، امکان حمله نیست و این محور گنجایش عملیات ندارد. بعدها که اسناد را دیدم، من هم به آن افسر عراقی حق دادم. چون از بالای ارتفاعات سخت منطقه، حمله کردن به پایین، آن هم با نیروی زیاد در یک تنگه باریک، بعید به نظر می‌رسید؛ اما بچه‌های شب عملیات از پس آن برآمدند.

با همه این اقدامات احتیاطی و برنامه‌های گسترده که برای شناخت مواضع و تاکتیک‌های دفاعی دشمن در دستور کارمان بود و هر لحظه، که به شب عملیات نزدیک می‌شدیم، بیشتر آن را مرور می‌کردیم، اما وضع امکاناتمان اصلاً خوب نبود و در هیچ عرصه‌ای جز نیروی آماده و مؤمن، با عراقی‌ها قابل مقایسه نبودیم و فاصله تجهیزاتی ما با دشمن نجومی بود.

ما البته کارهای مهندسی زیادی انجام دادیم که بیشتر محصول ایثار و از خودگذشتگی بچه‌های جهاد سازندگی و گروه‌های مهندسی ارتش و سپاه بود که دیدین‌ترینش، شکافتن تنگه دلیجان و احداث جاده در منطقه‌ای صعب‌العبور و بعد هم حمایت‌های پیوسته در مراحل گوناگون عملیات برای جاده‌سازی و ایجاد خاکریز بود. یا در جای دیگر، بچه‌های جهاد با کمک عناصر بهداری برای اولین بار یک بیمارستان صحرایی بزرگ یا اتاق عمل درست کردند که در نجات مجروحان خیلی مؤثر بود.

با آقا رشید و شهید باقری رفته بودیم برای بررسی وضعیت نیروها در منطقه معروف به چاه نفت و ارتفاعات تی‌شکن که دیدیم یکی از ماشین‌های تیپ امام حسین (ع) که یک ضد هوایی دولول بار آن بود، به ته دره سقوط کرده و مسئولان تیپ و رزمندگانی که راننده زخمی ماشین را نجات داده بودند، نگاهشان به پایین ارتفاعات بود و با دست ماشین را به هم نشان می‌دادند. وقتی رسیدیم، دیدیم خیلی ناراحت و عصبی‌اند. یکی از اصفهانی‌ها تا ما را دید رو کرد به شهید باقری: «حسن آقا، دیدید همه سرمایه‌مون به باد رفت

یعنی یک دولول برای یک تیپ آنقدر مهم بود که از آن به سرمایه تعبیر می‌کردند.

فقر ما تا آنجا بود که شب عملیات و با آغاز حمله، همه تکیه‌مان به نیروهای پیاده بود و روی آتش توپخانه زیاد حساب نکرده بودیم.

این را هم ناگفته نگذارم که سپاه و ارتش، مشترکاً، پیش از این عملیات، چهار قرارگاه تاکتیکی درست کردند؛ گستردگی منطقه و ضرورت هماهنگی بیشتر بین ارتش و سپاه، این تصمیم را به مسئولان جنگ تحمیل کرده بود.

همه اینها البته ظاهر قضیه بود. پشت صحنه تصمیم‌گیری عملیات، ابهامات و تردیدهای بزرگی وجود داشت. آشکار شدن آرای مختلف بر سر نحوه عملیات، عادت قرارگاه‌نشینان و اعضای جلسات شده بود. عده‌ای معتقد بودند باید کانال‌هایی بزنیم و شبانه از میان آنها خودمان را به دشمن، یا پشت مواضعشان برسانیم. گروهی هم با اینکه یک صد گردان از سپاه و بسیج آماده شده بود و ۳۵ گردان هم از ارتش، ولی باز تردید می‌کردند که باید بیشتر صبر کنیم. معتقد بودند نیروهای موجود برای منطقه‌ای به این گستردگی کافی نیست و حتی در صورت پیروزی، حفظ مناطق سخت است. به خصوص که دو، سه روز قبل از عملیات، عراقی‌ها که از تحرکات ما باخبر شده بودند، پیش‌دستی کردند و از رقابیه به سمت نیروهای قرارگاه فجر حمله کردند و اگر چه زود عقب نشستند و به خیر گذشت، تمرکز ما کمی به هم خورد و آن تردیدها را بیشتر کرد. این بود که کار به مشورت با حضرت امام کشید.

پیشنهاد دادند یک نفر برود تهران و نظر امام را بگیرد. دقیقاً به یاد دارم که در قرارگاه کربلا در نزدیکی دزفول بودیم. خلبانی از نیروی هوایی در جلسه بود رو کرد به جمع و گفت: «هر کی بخواد، بیست دقیقه‌ای با اف ۵ می‌برمش تهروون». شهید صیاد، به محسن رضایی گفت: «بهتره شما برید پیش حضرت امام. طول نمی‌کشه. نظر ایشون رو جویا بشید و برگردید». محسن پذیرفت و با دفتر امام تماس گرفت. مقدمات فراهم شد و رضایی رفت تهران.

امام توصیه‌هایی می‌کند اما حاضر به استخاره نمی‌شود. می‌گوید اگر به نتیجه نرسیدید، خودتان این کار را در منطقه انجام دهید.

ظاهراً در بازگشت، محسن رضایی در مقر فرماندهی قرارگاه کربلا استخاره می‌کند و آیه «انا فتحنا لک فتحاً مبینا» می‌آید. همان جا نام عملیات شد فتح‌المبین. فرماندهان که باخبر شدند، از تردید در آمدند و رفتند آماده شوند برای عملیات.




برچسب ها :

ژین

مستند «ژین»؛ داستان مرغ‌فروشی که کارخانه‌دار شد

کسی واقعاً فکر نمی‌کرد که تولد یک جوجه و دو هزار تومان سرمایه و یک موتور سیکلت بتواند روزی سرنوشت یک منطقه محروم را تغییر دهد.

 

 فیلم مستند «ژین» ساخته هوشنگ میرزایی به بخش مسابقه اصلی فیلمهای مستند سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت راه پیدا کرد.

کسی واقعا فکر نمی‌کرد که تولد یک جوجه و دو هزار تومان سرمایه و یک موتور سیکلت بتواند روزی سرنوشت یک منطقه محروم را تغییر دهد. رضا سواری که در سال 61 با دو هزار تومان پول و یک قفس خالی و یک موتورسیکلت کار مرغ فروشی را در سطح کوره‌های آجرپزی و روستاهای مهاباد آغاز کرد با پشتکار و جهاد اقتصادی و کوشش و تلاشش توانسته بیشتر از 300 عنوان جایزه و افتخار در سطح بین اللملی و داخل کشور به‌دست بیاورد و به عنوان یکی از کارآفرینان بر‌تر و نخبه اقتصادی کشور و مرغدار و کشاورز نمونه از دست همه روسای جمهور کشور و وزرا و مقامات بلند پایه لوح و مدال افتخار دریافت نماید.

رضا سواری توانسته است با ایجاد اشتغال برای بیش از 300 خانواده آن‌ها را تحت پوشش بیمه خود قرار دهد و برای همه آن‌ها آپارتمان سازی کند. او که روزی با درآمد مرغ فروشی‌اش توانسته بود فقط یک مرغداری ساده در یکی از روستاهای مهاباد خریداری نماید در حال حاضر بیست واحد پیشرفته مرغداری صنعتی و مطابق با استانداردهای جهانی دارد و چندین بار مرغدار نمونه کشوری و جهان گردیده است. او همچنین توانسته است در جوار مرغداری‌ها باغ میوه ایجاد نماید و ده‌ها هکتار از اراضی خشک و بی‌حاصل مهاباد را زیر کشت انواع درختان میوه با آبیاری قطره‌ای ببرد و محصولات میوه‌اش را نیز که اغلب آلبالو و گیلاس و زرد آلو هست به خارج از کشور صادر نماید.

رضا سواری با احداث کارخانه‌های خوراک دام و جوجه کشی توانسته ده‌ها جوان بیکار دیگر را به استخدام خود در آورد و با ایجاد کشتارگاه مرغ بخش زیادی از جوانان بیکار مهابادی را نیز به استخدام خود در بیاورد. او برای اینکه گذشته خود را فراموش نکند در ورودی کارخانه خوراک دام و در یک ویترین شیشه‌ای بزرگ موتور سیکلت و قفسه و ترازویش را قرار داده تا دچار غرور و تکبر نشود و یادش بیاید که روزی  یک مرغ فروش دوره گرد بوده است.

رضا سواری همچنین توانسته تا حالا ده‌ها زندانی و بدهکار مالی زندان‌ها را آزاد و بخشی از درآمدش را صرف کمک به نیازمندان کند. او هربار یک وانت پر از مرغ و تخم مرغ را به روستای بیماران جذامی مهاباد می‌برد و مرغ‌ها و تخم مرغ‌ها را بین آن‌ها تقسیم می‌کند.

حسن سیدی پریشان تصویربردار و جعفر علیان نسب صدابردار فیلم کوتاه مستند «ژین» هستند و لاهوک لطیف موسیقی این مستند کوتاه را ساخته است.

هوشنگ میرزایی با این فیلم توانست جایزه بهترین مستند با موضوع اقتصاد دانش بنیان را در جشنواره فیلم کوتاه تولید ملی اصفهان بخود اختصاص دهد و همچنین این فیلم در جشنواره فیلم کوتاه فیلم و عکس آذربایجان غربی نیز دیپلم افتخار و جایزه نقدی این جشنواره را به‌خود اختصاص داده است.




برچسب ها :

  سردار حسین سلامی جانشین فرمانده سپاه امروز ظهر در حاشیه همایش کارمندان بسیجی که در وزارت کشور برگزار شد با حضور در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که مبدا تقریبی حرکت پهپاد رژیم صهیونیستی کجا بوده است گفت: اکنون نمی شود قضاوت دقیقی انجام داد اما حتما مبدا اصلی و دقیق آن را اعلام خواهیم کرد و ممکن است مبدا حرکتی این پهپاد در کشورهای منطقه باشد.

وی با بیان اینکه امکان ندارد مبدا حرکتی این پهپاد از سوی رژیم اشغالگر باشد افزود: شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور در اختیار قرارگاه پدافند حضرت خاتم الانبیاء قرار دارد و پدافند هوایی ارتش به جز سپاه در مناطق مختلفی گسترش پیدا می کند و در قالب همان شبکه یکپارچه هوایی اقدام می کنند.

جانشین فرمانده سپاه اضافه کرد: این پرنده به محض ورود به کشور و عبور از مرز در رصد و رهگیری سیستم های جستجوگر قرار گرفت و به دلیل اینکه قصد داشتیم سناریوی اطلاعاتی دشمن را دقیق کشف کنیم این امکان را فراهم کردیم پرنده حرکت کند اما در موقعیت مناسبی پس از اینکه به اهداف خود رسیدیم آن را متلاشی کردیم.

سلامی تصریح کرد: این پرنده مطمئنا نمی تواند از سوی سرزمین های اشغالی با توجه به برد محدودی که داشته، پریده باشد و احتمال دارد از پایگاه های واسط در بعضی از کشورهای نزدیک پریده باشد.

وی ادامه داد: با توجه به مسیر و برد دنبال این هستیم تا بتوانیم دقیقا موقعیت مبدا پریدن پرواز را پیدا کنیم و زود است درباره اطلاعاتی که در کامپیوتر پرواز یا موشک و سیستم های ذخیره ساز دوربین ها ذخیره شده است قضاوت کنیم و دنبال این هستیم که دقیقا کشف کنیم که آیا سالم است و اگر امکان بازتاب اطلاعات وجود داشته باشد این را انجام دهیم.

 




برچسب ها :

داعش که این روزها در عراق جنایت می‌کند،حضور خود در ایران را به صورت جنگ روانی دنبال می‌کند، بطوریکه پیام‌های آلودگی مواد غذایی در جامعه منتشر می‌شود، مسئولان از عدم صحت این پیام‌ها خبر می‌دهند، ولی ای کاش این اطلاع رسانی‌ها سریعتر شود.

چند روزیست در فضای مجازی از جمله در متون پیامک‌های تلفن‌های همراه، وایبر و واتس آپ، پیامی‌های دست به دست می‌شود که در محتوای آن آمده است، ( دکتر ... رئیس بیمارستان ... درخواست اطلاع رسانی فوری به مردم ایران را دارد، به اطلاع تمام هموطنان عزیز برسانید که تا اطلاع ثانوی از خوردن خرما با هر نوع مدل جدا خودداری کنید، گروه ترویستی داعش پس از تسلط بر زرادخانه‌های شیمیایی میکروبی عراق اقدام به آلوده نمودن برخی محصولات و قاچاق آن به داخل خاک ایران کرده است، این محصولات حاوی ماده شیمیایی اکسالات آمونیوم هستند که مستقیماً و به سرعت بر روی سیستم عصیب اثر گذاشته و منجر به فلج شدن و مرگ فرد خواهد شد، تاکنون بیش از 10 مورد به بیمارستان امام رضا ارجاع داده شده است).

در این راستا رسول دیناروند رئیس سازمان غذا و داور نیز چند روز قبل عنوان کرده بود که به هیچ عنوان چنین پیامک‌های را تایید نمی‌کند، زیرا هر زمان که دغدغه‌های درباره مواد غذایی رخ می‌دهد برخی سودجویان و حتی دشمنان ایران دست به این سوءاستفاده می زنند.
در ادامه پیگیری‌ها درباره این پیامک مشکوک باید صحت بستری‌های در یک بیمارستان کرمانشاه درباره اینگونه مسمومیت‌ها نیز مشخص شود که در این راستا روابط عمومی معاون درمان وزارت بهداشت نیز عنوان کرد که این آمارها به هیچ عنوان صحت ندارد.
همچنین، رئیسی عضو اتحادیه صادرکنندگان خرما در رابطه با شایعه ورود خرمای آلوده به کشور توسط داعش، عنوان کرده است این خبر، خبری بی‌اساس است اگر قرار باشد خرمایی وارد ایران شود از طریق مرز کردستان با ایران است که در حال حاضر و با توجه به وضعیت داخلی این منطقه و درگیری این منطقه با نیروهای داعش واردات خرما از این منطقه تعطیل است.

او گفت: مناطقی از عراق از جمله نجف، کوفه خرمای زاهدی دارند که از طریق مرزهای کردستان وارد ایران می‌شود؛ اما در حال حاضر با توجه به وضعیت داخلی کردستان این امر ناممکن شده است.
همچنین رحمت الله نوروزی عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی نیز در خصوص اخبار مربوط به آلودگی خرمای عراقی گفت: خبر مربوط به خرمای آلوده خبری است که در حد شایعه است و مراجع رسمی این خبر را تایید نکرده است، این خبر باید توسط وزارت غذا و دارو بررسی، تایید و یا رد شود.
براین اساس در پیگیری‌ها در این باره، محمد هاشمی سخنگوی سازمان غذا و دارو نیز گفت: سازمان غذا و دارو اینگونه پیام‌ها را در حد شوخی‌های رسانه‌ای در فضای مجازی تلقی می‌کند، زیرا خرماهای مورد استفاده مردم، به خصوص در نواحی که عنوان شده است تولید داخل است و خرمای وارداتی محسوس نیست، در ضمن هیچ گونه شواهدی درباره آلودگی این خرما به دست نیامده است.
ناگفته نماند که در پیامک مشکوک اطلاع رسانی فوری به مردم ایران درباره خرمای آلوده به ماده شیمیایی اکسالات آمونیوم توسط داعش که عنوان شده بود این گروه ترویستی به زرادخانه‌های شیمیایی میکروبی عراق دست یافته اند باید متذکر شد که پس از حمله آمریکا به عراق، وجود زرادخانه‌های شیمیایی و میکروبی عراق براساس آمارهای متناقض مورد شک و تهدی بود و در نهایت نیز عنوان شد که عراق از وجود زرادخانه‌های شیمیایی و میکروبی پاکسازی شده است که این مسئله نیز نشان از بی اعتباری چنین پیام‌های است.




برچسب ها :


فتوای آیت‌الله مکارم‌شیرازی درباره اینترنت پرسرعت همراه

 
آیت‌الله مکارم‌شیرازی در پاسخ به استفتایی نظر خود را درباره خدمات اینترنت پرسرعت همراه قبل از تحقق شرایط قانونی آن بیان کرد.

متن پرسش و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:

 

 

« پرسش:

 

محضر مبارک مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی مکارم‌شیرازی (مدّ ظلّه العالی)

 

باعرض سلام و ادب و احترام

 

با توجه به آنکه وزارت ارتباطات اعلام کرده است به زودی مجوز"خدمات اینترنت پرسرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر ارتباطات همراه " را به اپراتورهای تلفن همراه کشور ارائه خواهد کرد؛ و با عنایت به آنکه حتی در کشورهای لائیک ضوابط و سازوکارهای مختلفی برای ایجاد امنیت اخلاقی و روانی کاربران و حفاظت از آنان در برابر آسیب‌های این نوع خدمات از جمله دسترسی آسان به مطالب، فیلم‌ها و عکس‌های ضد اخلاقی و ضد انسانی، شایعه پراکنی و فتنه انگیزی، تضعیف بنیان خانواده جاسوسی و فروش اطلاعات محرمانه کشور و خانواده‌ها و امثال آن فراهم شده است ولی در کشور ما هنوز بسیاری از این زیر ساخت‌ها فراهم نشده است و علی‌رغم مفاسدی که وجود دارد، امکان نظارت بر آن ممکن نیست.

 

ضمن توجه به آنکه بسیاری از کشورهای مستقل دنیا از طریق سازوکارهای مختلف توانسته‌اند بخش عمده خدمات فضای مجازی مورد نیاز مردم را از طریق شرکت‌های داخلی ارائه دهند که موجب امنیت و سلامت خدمات و ایجاد منافع اقتصادی برای مردم می‌گردد ولی در کشور ما علی رغم تاکیدات قانونی برای اجرای پروژه "شبکه ملی اطلاعات" به عنوان پیش نیاز افزایش پهنای باند اینترنت فرصت سوزی دولت‌های مختلف باعث تاخیر در اجرای این پروژه شده است و با توجه به آنکه طبق قوانین کشور وجود "پیوست فرهنگی" برای چنین طرح‌هایی الزامی است که هنوز این خدمات در کشور ما فاقد "پیوست فرهنگی" مورد تایید نهادهای قانونی است؛

 

مستدعی است در صورت صلاحدید نظر خود را در مورد اعطای مجوز برای "خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر ارتباطات همراه" قبل از تحقق شرایط قانونی و الزامات ایمن و سالم سازی آن اعلام نمائید.

 

با آرزوی سلامت و طول عمر حضرتعالی

 

جمعی از فعالان فضای مجازی

 

پاسخ:

 

بسمه تعالی

 

با اهداء سلام و تحیت؛

 

با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده‌اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم‌ها و عکس‌های آلوده و فیلم‌هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوزهای قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمدهای مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشنفکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه‌های منفی این کار را می‌گیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند.

 

همیشه موفق باشید

 

1393/06/03»




برچسب ها :

سه شنبه ۴ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۴
مرجع : خبرگزاری فارس
در یکی از روزهای فروردین ۱۳۸۰، «آتقی» معروف سریال آینه عبرت بعد از یک تصادف، پشت میله‌های زندان رفت. آتقی بعد از ۲۵ سال هنوز محبوب است. گلپایگانی از سال ۸۰ پشت میله‌های زندان است و هنوز آزاد نشده. گفت‌و‌گو با او خواندنی است.
 
آتقی آینه عبرت کجاست؟
 
ماجرای پیش آمده برای جواد گلپایگانی - بازیگر سال‌های دور - به یک تراژدی شبیه است؛ سقوطی ناخواسته که بر زندگی موفق یک سینماگر فعال نقطه پایان گذاشت. یادآور دیالوگ شخصیت اصلی رستگاری در شاوشنک که در توضیح زندانی شدنش می‌گوید: «بدشانسی تو هوا معلقه. 

باید روسر یکی بشینه. اون شب نوبت من بود» در یکی از روزهای فروردین ۱۳۸۰ هم نوبت به «آتقی» معروف و محبوب سریال آینه عبرت رسید که هدف تیر بلا قرار بگیرد و محبوبیتی را که می‌توانست راه‌ها را برایش هموارتر کند. با خود به پشت میله‌های زندان ببرد و چهارده سال انتظار بکشد. در دورانی که عمر برخی از محبوبیت‌ها به یک دهه هم نمی‌رسد. آتقی سریال آینه عبرت بعد از ۲۵ سال هنوز محبوب است و گرچه در چهره رنج دیده‌اش نشانی از آن شخصیت آشنای قدیمی نیست ولی هر که می‌شنود او کیست، بلافاصله عزیزش می‌دارد؛ مثل راننده آژانسی که قرار بود او را به خانه‌اش برساند و وقتی شناختش، اختیار از کف داد و بغض کرد. جواد گلپایگانی از سال ۸۰ پشت میله‌های زندان است. با او در یکی از مرخصی‌های کوتاهش گفت‌وگو کردیم؛ در حالی که آثار سکته‌هایش در چهره و حرکت‌های او پیدا بود. مشکلش مثل تار عنکبوت دور و بر زندگی‌اش تنیده شده و دست و پایش را بسته اما حل نشدنی است. اگر از توضیح‌های او سردرنیاورید، مهم نیست. خودش هم می‌گوید که ماجرا پیچیده است ولی مهم این است که مشکل حل شدنی است.در شماره اخیر ماهنامه فیلم گفت‌و‌گویی با این بازیگر سال‌های گذشته انجام شده است که خواندنش خالی از لطف نیست.

شما از سال ۵۷ تا ۷۳ هفت فیلم سینمایی را در مقام تهیه‌کننده، سرمایه‌گذار و بازیگر در کارنامه دارید و ده سال از این مدت هم به بازی در سریال آینه عبرت گذشت. از این نظر و با توجه به تعداد تولیدات سالانه آن روزهای سینمای ایران، پرکار بودید. ولی چرا پس از پخش آینه عبرت فعالیت‌های‌تان در مقام تهیه‌کننده کم شد؟

من اصلا از همان ابتدا با دو عنوان تهیه‌کننده / بازیگر در سینما مشغول کار شدم و هیچ وقت فقط بازیگر نبودم. سال ۱۳۵۰ نخستین فیلمم را با نام مادر با رضا گمرکی کار کردم که به دلیل رگه‌های سیاس‌اش توقیف شد. سال ۵۷ زر خرید (رضا صفایی) را تهیه کردم و اواخر همان سال در باغ بلور (ناصر محمدی) ... که انقلاب شد. مدتی بعد شجاعان ایستاده می‌میرند (عباس کسایی) را تهیه کردم. شرایط مبهم و پیچیده بود و هیچ سینماگری تکلیف خودش را نمی‌دانست. کار کردن در آن فضا بسیار سخت بود.

در همان دوران فیلمی در مصر ساختم که هیچ جا خبری از آن منتشر نشد؛ فیلمی به نام شیر سینا که در مصر فیلم‌برداری شد و موضوعش هم جنگ اسرائیل و مصر بود. به دلایل سیاسی نگذاشتند فیلم را به ایران بیاورم و نمایش بدهم. پول و سرمایه را از ایران بردم ولی چیزی نیاوردم. در عوض ۷۵ روز زندانی شدم. تعجبی هم نداشت. بالاخره انقلاب شده بود و شرایط کشور عادی نبود. دوست و دشمن قاطی بودند و هر روز خبر یک ترور و یک اتفاق تکان‌دهنده سیاسی منتشر می‌شد. به دلیل همین شک و تردیدهای حاکم بر فضا سر ساختن فیلم شیلات (رضا میرلوحی) باز سه ماه زندانی شدم . تصور دیگری درباره فیلم وجود داشت که باعث شد مشکلاتی برایم ایجاد شود و تا مدتی درگیر جواب پس دادن باشم. جلال پیشواییان را به عنوان مدیر تولید انتخاب کردم و از داخل زندان با پروژه در ارتباط بودم. فیلم ساخته شد و در نهایت هم به نمایش عمومی درآمد و مشکلی نداشت. تنها اتفاقی که برخلاف پیش‌بینی‌ها افتاد بازی نکردن خودم در آن فیلم بود.

گویا یکی از علت‌های مشکلاتی که پیش می‌آمد مایه‌های سیاسی و وجوه کنایی فیلم‌های شما بود. به نظر می‌رسد دلیل مصمم شدن‌تان برای ساخت فیلم نقطه ضعف (محمدرضا اعلامی) هم همین بود که فیلم مسائلی سیاسی را مطرح می‌کردو

بله. همیشه در فیلم‌هایی که برای تهیه و تولید انتخاب می‌کردم به دنبال چنین رگه‌هایی بودم؛، درام‌هایی با ته مایه‌های سیاسی که هم داستان‌شان را به درستی تعریف کنند و هم اشاره‌هایی به اوضاع روز جامعه داشته باشند و وقتی علی صادقی آقای محمدرضا اعلامی را به من معرفی کرد و کتاب نقطه ضعف (آنتونیس ساراماکیس) را خواندم، حس کردم فیلمی که بر اساس آن کتاب ساخته شود، از نظر سیاسی می‌توان بر فضای روز جامعه تأثیر بگذارد

ولی بعد از آقای شانس (رحمان رضایی) دیگر فعالیتی نداشتید. درگیر تلویزیون شده بودید؟

نه، آقای شانس ضرر مالی بدی برایم داشت و به همین دلیل فعالیتم در سینما عملا متوقف شد. من خانه‌ام را فروختم و آقای شانس را ساختم، ولی ضربه‌ای خوردم که قابل جبران نبود. سر تولید این فیلم مستأجر شدم و تا الان مستأجرم.

این همه بدشانسی‌ با فیلمی به نام آقای شانس؟! مشکل چه بود؟

دوره‌ای بود که فیلم‌های اکبر عبدی با مشکل روبه‌رو بودند. همه فیلم‌هایی که او بازی می‌کرد اگر هم اکران می‌شدند، اکران‌های پردردسری داشتند. آقای شانس هم قربانی آن شرایط شد.

خب آینه عبرت از کجا آغاز شد؟

من در باغ بلور نقش یک معتاد را بازی کرده بودم و تجربه تیپ‌سازی در این قالب را داشتم. سال ۶۷ محمود دینی از طرف اداره مبارزه با مواد مخدر به سراغ من آمد تا برای سه روز سر صحنه بروم و نقش معتاد را بازی کنم. آن سه روز شد ده سال! شاید جالب باشد بدانید که برای کل بازی‌ام در آینه عبرت حتی یک ریال هم دستمزد نگرفتم.

تعجب نمی‌کنم! یادم هست سال‌ها پیش محمود دینی در مصاحبه‌ای گفته بود در برخی صحنه‌ها تنها دو بازیگر اصلی و یک فیلم‌بردار حضور داشته‌اند و حتی خبری از گریمور نبوده است.

اصلا خبری نبود. حتی خانه و ماشین خودم را هم در اختیار آن مجموعه گذاشتم. فقط یک پروژکتور داشتیم که وقتی می‌خواستیم سکانس‌های شب را بگیریم، نورش جواب نمی‌داد. سریال که پربیننده شد، کمی امکانات در اختیارمان گذاشتند، اما در کل اوضاع تولید تعریفی نداشت و کار با حداقل‌ها پیش می‌رفت. تقریبا فیلم‌نامه‌ای هم نداشتیم. خیلی از دیالوگ‌های آتقی را خودم فی‌البداهه می‌گفتم.

نقش معتادان در سینما و تلویزیون ایران کلیشه‌ای دارد که اغلب، ذهن‌ها را متوجه گوزن‌ها می‌کند. شما برای رسیدن به شخصیت‌ آتقی الگوی خاصی داشتید؟

چند سال در میدان گمرک بنگاه فروش اتومبیل داشتم. آن منطقه پر از آدم‌های معتادی بود که زندگی رقت‌انگیزی داشتند و از پیرو جوان در بعضی ویژگی‌ها و حرکات، مشترک بودند. آن آدم‌ها و مدل حرکت‌شان الگوی من بود.

و شما به یکی از نخستین ستاره‌های تلویزیون پس از انقلاب تبدیل شدید. هنوز هم کم نیستند کسانی که آن سریال را به نام آتقی می‌شناسند.

بله، اصلا آن جلیقه و زیرشلواری تا مدت‌ها در سریال‌های تلویزیونی تکرار شد. حتی در پوشش حمید لولایی در سریال زیر آسمان شهر (مهران غفوریان) هم تأثیر آن کاراکتر مشهود بود. یادم هست وقتی قسمت مرگ آتقی پخش شد، مردم به سلیقه خودشان آگهی‌های تسلیت چاپ کرده بودند! چند نمونه‌اش را دارم. آگهی‌ها را روی در و دیوار چسبانده بودند یا بین خودشان دست به دست می‌کردند. یک خبرنگار خارجی که آن‌ها را دیده بود، من را پیدا کرد و گفت تعجب کرده که توانسته‌ام با بازی در نقش یک معتاد منفور به چنین محبوبیتی برسم. او با من مصاحبه‌ای کرد و حرف‌هایم را در کنار خبر این اتفاق در روزنامه‌شان چاپ کرد. آن روزنامه هنوز در آرشیو تلویزیون هست. یک بار رفتم آن را بگیرم که ندادند و گفتند متعلق به تلویزیون است.

خب برسیم به اتفاق تلخی که زندگی شما را عملا به دو قسمت تقسیم کرد.

فروردین سال ۸۰ مقابل حرم امام خمینی(ره) در اتوبان قم در حال رانندگی بودم. یک عابر پیاده می‌خواست از خیابان رد شود. تصادف بدی شد. چند اتومبیل به هم خوردند و آخرینش متعلق به من بود. اتومبیل من هم به جلو پرت شد و عابر را زیر گرفتم و متاسفانه کشته شد. اتومبیل بیمه نداشت و من چند روز زندانی شدم که با وثیقه آمدم بیرون و دنبال رفع پیامدهای این تصادف بودم که اتفاق تلخ بعدی چند روز پس از این ماجرا رخ داد. در خیابان سهروردی با خانمی تصادف کردم. انگار سایه شومی بر آن اتومبیل افتاده بود، البته این دومی منجر به فوت نشد، ولی شرایط اقتصادی من کاملا به هم ریخت. باید از آن خانم رضایت می‌گرفتم ولی از ایشان هم خبری نشد. می‌دانستم عازم زندان هستم. 

برای اداره اموالم به یکی از بستگانم وکالت دادم و خودم آماده پیامدهای ماجرا شدم. بستگان نازنین آن مقتول آمدند و رضایت دادند، ولی تصادف دوم و گرفتار شدن من در زندان باعث شد کلی چک برگشت خورده و بدهی به وجود بیاید. فرزندان آن خویشاوند هم الان صاحب پست و مقام شده‌اند و من از نظر حقوقی امکان اداره اموالم را ندارم چون در آن زمان وکالت تام به آن فرد داده بودم. آن قدر در زندان مانده‌ام که اصلا فرصتی برای این کار پیدا نمی‌کنم. چون در دوره‌ای که باید کلاف سردرگم امور مالی‌ام را باز می‌کردم و اداره وضعیت را در دست می‌گرفتم، دائم بدهی پشت بدهی می‌آمد و من هم گرفتار زندان بودم و هستم و بدهی‌هایی دارم که امکان پرداخت‌شان برایم وجود ندارد. 

شخص رهبر معظم انقلاب از همان زمان پخش سریال آینه عبرت به من لطف داشتند. چند بار خدمتشان رسیدم و تاکید کردند سریال را ادامه دهیم. آن لطف حتی در زمان زندانی شدن من هم شامل حالم شد و ایشان دستور رسیدگی به پرونده من را دادند. متاسفانه در دادستانی تهران کار پیش نمی‌رود و اتفاق‌های عجیبی افتاده است. ما یک قرارداد در تهران بسته‌ایم و بعد رسیدگی پرونده به دادسرایی در قم احاله می‌شود. من که اصلا مشخص نیست کی بتوانم از زندان بیرون بیایم، چه‌گونه می‌توانم هر بار به قم بروم و ببینم پرونده در چه مرحله‌ای است؟

متوجه نمی‌شوم گره این کار کجاست. خب می‌توانید یک وکیل بگیرید که پیگیر کارتان شود.

وکیل دارم ولی وضعیت مالی‌ام آشفته است. آقای هاشمی شاهرودی حکم دادند که من شرایط اعسار دارم و آقای لاریجانی هم دستور رسیدگی داده‌اند. هر بار منتظرم این دستورها منجر به اتفاقی شود ولی در دادستانی اتفاقی رخ نمی‌دهد. در این مدت دو بار سکته کرده‌ام. یک بار قلبی و یک بار مغزی، دست راستم بی‌حس شده و حس می‌کنم آخرین اخطارها را هم از زندگی گرفته‌ام. وضعیت مالی من هم روشن است. واقعا ندارم. از کجا بیاورم؟ زنده یاد منوچهر نوذری مدتی در زندان قصر با من هم بند بود. قلبش را عمل کرد و به دلیل شرایط جسمی‌اش دو سال از دوره زندانش را بخشیدند. من با این وضعیت هنوز باید به زندان بروم. حتی امکان عمل جراحی هم ندارم چون بیمه‌ام در خانه سینما هنوز درست نشده است (کارت عضویت انجمن بازیگران را از جیبش بیرون می‌آورد). این کارت عضویت من است در انجمن بازیگران و در مدت زندانی بودنم هم داود رشیدی، فریبرز عرب‌نیا، سعید لنکرانی، حسین فرح‌بخش و تعدادی از دوستان به ملاقاتم آمدند.

کاری هم برای شما کردند؟ در همین ۱۴ سال سینماگران بارها بانی حل مشکلات مالی مردم عادی هم شده‌اند.

توقعی ندارم. خود دوستان لابد ده‌ها مشکل و گرفتاری دارند. زمانی دفتر داشتم و نمی‌گذاشتم هیچ کس دست خالی از دفترم بیرون برود. تعدادی از بچه‌های سینما را داماد کردم. در سال‌های اول انقلاب که اوضاع سینما آشفته بود و اغلب اهل سینما خانه‌نشین و بی‌کار شده بودند دست خیلی‌ها را گرفتم. الان وضعیتم این است و همه چیز پیچیده شده. شاید عمرم در همین کلاف سردرگم تمام شود.

این کلاف سردرگم با چه مبلغی گشوده خواهد شد؟

هفتاد میلیون تومان

یعنی شما ۱۴ سال به خاطر هفتاد میلیون تومان در زندان بوده‌اید؟

نه، کمتر از این بود. الان به این رقم رسیده است. مشکلات در طول زمان به جای آن که کم‌رنگ‌تر شود پیچیده‌تر شد. سال گذشته با خانواده رفتیم برای انتخابات ریاست جمهوری رأی بدهیم. خانمی که مسئول مهر زدن شناسنامه‌ها بود. شناسنامه من را دید و گذاشت کنار. گفتم خانم شناسنامه‌ام مشکلی دارد؟ گفت نه، من همان کسی هستم که ۱۴ سال پیش در خیابان سهروردی به من زدی. گفتم خانم کجایی؟ من برای رضایت گرفتن کلی دنبال شما بودم. ایشان الان در وزارت کشور مشغول کار است و گفت باید ۱۲ میلیون تومان به من بپردازی تا رضایت بدهم. در این شرایط ۱۲ میلیون تومان پول از کجا بیاورم؟ اگر آن ۷۰ میلیون تومان را بپردازم، بیرون بیایم و پیگیر کارهای اموالم شوم، حتی آن رقم را هم در کوتاه‌ترین مدت خواهم پرداخت، ولی تا وقتی در زندان باشم، نمی‌توانم و جز خودم هم کسی نمی‌تواند ماجرا را درست کند.

حالا در زندان وضعیت‌تان چه طور است؟

زندانی‌ها آتقی صدایم می‌زنند. کسی جواد گلپایگانی را نمی‌شناسد، ولی همه با آتقی رفیق‌اند. آقای جواد مؤمنی معاون زندان به من محبت دارند و آقای حسنی رئیس بند و آقای یزدان‌پرست رئیس فرهنگی زندان هم با من بسیار مهربان‌اند. ۱۴ سال در زندان بودن با لطف همین دوستان و کمک‌شان به فیلم ساختن من تا حدی قابل تحمل شد. بله در زندان تا حالا ۵ مستند ساخته‌ام که برای تعدادی از همین فیلم‌ها در زندان اوین برای فعالیت‌های فرهنگی جایزه گرفتم. دوست دارم کار کنم. اتفاقا یک طرح هم نوشته‌ام. من عاشق سینما هستم. دلم می‌خواهد بیرون بیایم و کار کنم. اما عمرم سوخت. استودیو و دفتر و بنگاه و خانه‌ام رفت. من تنها نان‌ور خانه بودم. نمی‌خواهم جلب ترحم کنم وگرنه خیلی حرف‌ها برای گفتن دارم. ۱۴ سال تاوان دادم، بس نیست؟

نمی‌دانم چرا زندانی شدن شما چندان که باید بازتابی نداشت؛ تا سال گذشته که یکی از خبرگزاری‌ها از زندانی بودن‌تا نوشت.

مجله «همشهری جوان» عکسم را چاپ کرده بود و نوشته او کجاست؟‌خوشحالم که الان در دفتر مجله «فیلم» هستم. روزهای آغاز کار این مجله را یادم هست. شاید از اولین تهیه‌کنندگانی بودم که آگهی فیلمم را به این مجله دادم. امیدوارم همین نشریه و همین مصاحبه باعث فرجی بشود. باعث شود بیرون بیایم. خسته‌ام. واقعا خسته‌ام.



برچسب ها :

سه شنبه ۴ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۴
مرجع : خبرگزاری فارس
در یکی از روزهای فروردین ۱۳۸۰، «آتقی» معروف سریال آینه عبرت بعد از یک تصادف، پشت میله‌های زندان رفت. آتقی بعد از ۲۵ سال هنوز محبوب است. گلپایگانی از سال ۸۰ پشت میله‌های زندان است و هنوز آزاد نشده. گفت‌و‌گو با او خواندنی است.
 
آتقی آینه عبرت کجاست؟
به‌گزارش افکارنیوز، ماجرای پیش آمده برای جواد گلپایگانی - بازیگر سال‌های دور - به یک تراژدی شبیه است؛ سقوطی ناخواسته که بر زندگی موفق یک سینماگر فعال نقطه پایان گذاشت. یادآور دیالوگ شخصیت اصلی رستگاری در شاوشنک که در توضیح زندانی شدنش می‌گوید: «بدشانسی تو هوا معلقه. 

باید روسر یکی بشینه. اون شب نوبت من بود» در یکی از روزهای فروردین ۱۳۸۰ هم نوبت به «آتقی» معروف و محبوب سریال آینه عبرت رسید که هدف تیر بلا قرار بگیرد و محبوبیتی را که می‌توانست راه‌ها را برایش هموارتر کند. با خود به پشت میله‌های زندان ببرد و چهارده سال انتظار بکشد. در دورانی که عمر برخی از محبوبیت‌ها به یک دهه هم نمی‌رسد. آتقی سریال آینه عبرت بعد از ۲۵ سال هنوز محبوب است و گرچه در چهره رنج دیده‌اش نشانی از آن شخصیت آشنای قدیمی نیست ولی هر که می‌شنود او کیست، بلافاصله عزیزش می‌دارد؛ مثل راننده آژانسی که قرار بود او را به خانه‌اش برساند و وقتی شناختش، اختیار از کف داد و بغض کرد. جواد گلپایگانی از سال ۸۰ پشت میله‌های زندان است. با او در یکی از مرخصی‌های کوتاهش گفت‌وگو کردیم؛ در حالی که آثار سکته‌هایش در چهره و حرکت‌های او پیدا بود. مشکلش مثل تار عنکبوت دور و بر زندگی‌اش تنیده شده و دست و پایش را بسته اما حل نشدنی است. اگر از توضیح‌های او سردرنیاورید، مهم نیست. خودش هم می‌گوید که ماجرا پیچیده است ولی مهم این است که مشکل حل شدنی است.در شماره اخیر ماهنامه فیلم گفت‌و‌گویی با این بازیگر سال‌های گذشته انجام شده است که خواندنش خالی از لطف نیست.

شما از سال ۵۷ تا ۷۳ هفت فیلم سینمایی را در مقام تهیه‌کننده، سرمایه‌گذار و بازیگر در کارنامه دارید و ده سال از این مدت هم به بازی در سریال آینه عبرت گذشت. از این نظر و با توجه به تعداد تولیدات سالانه آن روزهای سینمای ایران، پرکار بودید. ولی چرا پس از پخش آینه عبرت فعالیت‌های‌تان در مقام تهیه‌کننده کم شد؟

من اصلا از همان ابتدا با دو عنوان تهیه‌کننده / بازیگر در سینما مشغول کار شدم و هیچ وقت فقط بازیگر نبودم. سال ۱۳۵۰ نخستین فیلمم را با نام مادر با رضا گمرکی کار کردم که به دلیل رگه‌های سیاس‌اش توقیف شد. سال ۵۷ زر خرید (رضا صفایی) را تهیه کردم و اواخر همان سال در باغ بلور (ناصر محمدی) ... که انقلاب شد. مدتی بعد شجاعان ایستاده می‌میرند (عباس کسایی) را تهیه کردم. شرایط مبهم و پیچیده بود و هیچ سینماگری تکلیف خودش را نمی‌دانست. کار کردن در آن فضا بسیار سخت بود.

در همان دوران فیلمی در مصر ساختم که هیچ جا خبری از آن منتشر نشد؛ فیلمی به نام شیر سینا که در مصر فیلم‌برداری شد و موضوعش هم جنگ اسرائیل و مصر بود. به دلایل سیاسی نگذاشتند فیلم را به ایران بیاورم و نمایش بدهم. پول و سرمایه را از ایران بردم ولی چیزی نیاوردم. در عوض ۷۵ روز زندانی شدم. تعجبی هم نداشت. بالاخره انقلاب شده بود و شرایط کشور عادی نبود. دوست و دشمن قاطی بودند و هر روز خبر یک ترور و یک اتفاق تکان‌دهنده سیاسی منتشر می‌شد. به دلیل همین شک و تردیدهای حاکم بر فضا سر ساختن فیلم شیلات (رضا میرلوحی) باز سه ماه زندانی شدم . تصور دیگری درباره فیلم وجود داشت که باعث شد مشکلاتی برایم ایجاد شود و تا مدتی درگیر جواب پس دادن باشم. جلال پیشواییان را به عنوان مدیر تولید انتخاب کردم و از داخل زندان با پروژه در ارتباط بودم. فیلم ساخته شد و در نهایت هم به نمایش عمومی درآمد و مشکلی نداشت. تنها اتفاقی که برخلاف پیش‌بینی‌ها افتاد بازی نکردن خودم در آن فیلم بود.

گویا یکی از علت‌های مشکلاتی که پیش می‌آمد مایه‌های سیاسی و وجوه کنایی فیلم‌های شما بود. به نظر می‌رسد دلیل مصمم شدن‌تان برای ساخت فیلم نقطه ضعف (محمدرضا اعلامی) هم همین بود که فیلم مسائلی سیاسی را مطرح می‌کردو

بله. همیشه در فیلم‌هایی که برای تهیه و تولید انتخاب می‌کردم به دنبال چنین رگه‌هایی بودم؛، درام‌هایی با ته مایه‌های سیاسی که هم داستان‌شان را به درستی تعریف کنند و هم اشاره‌هایی به اوضاع روز جامعه داشته باشند و وقتی علی صادقی آقای محمدرضا اعلامی را به من معرفی کرد و کتاب نقطه ضعف (آنتونیس ساراماکیس) را خواندم، حس کردم فیلمی که بر اساس آن کتاب ساخته شود، از نظر سیاسی می‌توان بر فضای روز جامعه تأثیر بگذارد

ولی بعد از آقای شانس (رحمان رضایی) دیگر فعالیتی نداشتید. درگیر تلویزیون شده بودید؟

نه، آقای شانس ضرر مالی بدی برایم داشت و به همین دلیل فعالیتم در سینما عملا متوقف شد. من خانه‌ام را فروختم و آقای شانس را ساختم، ولی ضربه‌ای خوردم که قابل جبران نبود. سر تولید این فیلم مستأجر شدم و تا الان مستأجرم.

این همه بدشانسی‌ با فیلمی به نام آقای شانس؟! مشکل چه بود؟

دوره‌ای بود که فیلم‌های اکبر عبدی با مشکل روبه‌رو بودند. همه فیلم‌هایی که او بازی می‌کرد اگر هم اکران می‌شدند، اکران‌های پردردسری داشتند. آقای شانس هم قربانی آن شرایط شد.

خب آینه عبرت از کجا آغاز شد؟

من در باغ بلور نقش یک معتاد را بازی کرده بودم و تجربه تیپ‌سازی در این قالب را داشتم. سال ۶۷ محمود دینی از طرف اداره مبارزه با مواد مخدر به سراغ من آمد تا برای سه روز سر صحنه بروم و نقش معتاد را بازی کنم. آن سه روز شد ده سال! شاید جالب باشد بدانید که برای کل بازی‌ام در آینه عبرت حتی یک ریال هم دستمزد نگرفتم.

تعجب نمی‌کنم! یادم هست سال‌ها پیش محمود دینی در مصاحبه‌ای گفته بود در برخی صحنه‌ها تنها دو بازیگر اصلی و یک فیلم‌بردار حضور داشته‌اند و حتی خبری از گریمور نبوده است.

اصلا خبری نبود. حتی خانه و ماشین خودم را هم در اختیار آن مجموعه گذاشتم. فقط یک پروژکتور داشتیم که وقتی می‌خواستیم سکانس‌های شب را بگیریم، نورش جواب نمی‌داد. سریال که پربیننده شد، کمی امکانات در اختیارمان گذاشتند، اما در کل اوضاع تولید تعریفی نداشت و کار با حداقل‌ها پیش می‌رفت. تقریبا فیلم‌نامه‌ای هم نداشتیم. خیلی از دیالوگ‌های آتقی را خودم فی‌البداهه می‌گفتم.

نقش معتادان در سینما و تلویزیون ایران کلیشه‌ای دارد که اغلب، ذهن‌ها را متوجه گوزن‌ها می‌کند. شما برای رسیدن به شخصیت‌ آتقی الگوی خاصی داشتید؟

چند سال در میدان گمرک بنگاه فروش اتومبیل داشتم. آن منطقه پر از آدم‌های معتادی بود که زندگی رقت‌انگیزی داشتند و از پیرو جوان در بعضی ویژگی‌ها و حرکات، مشترک بودند. آن آدم‌ها و مدل حرکت‌شان الگوی من بود.

و شما به یکی از نخستین ستاره‌های تلویزیون پس از انقلاب تبدیل شدید. هنوز هم کم نیستند کسانی که آن سریال را به نام آتقی می‌شناسند.

بله، اصلا آن جلیقه و زیرشلواری تا مدت‌ها در سریال‌های تلویزیونی تکرار شد. حتی در پوشش حمید لولایی در سریال زیر آسمان شهر (مهران غفوریان) هم تأثیر آن کاراکتر مشهود بود. یادم هست وقتی قسمت مرگ آتقی پخش شد، مردم به سلیقه خودشان آگهی‌های تسلیت چاپ کرده بودند! چند نمونه‌اش را دارم. آگهی‌ها را روی در و دیوار چسبانده بودند یا بین خودشان دست به دست می‌کردند. یک خبرنگار خارجی که آن‌ها را دیده بود، من را پیدا کرد و گفت تعجب کرده که توانسته‌ام با بازی در نقش یک معتاد منفور به چنین محبوبیتی برسم. او با من مصاحبه‌ای کرد و حرف‌هایم را در کنار خبر این اتفاق در روزنامه‌شان چاپ کرد. آن روزنامه هنوز در آرشیو تلویزیون هست. یک بار رفتم آن را بگیرم که ندادند و گفتند متعلق به تلویزیون است.

خب برسیم به اتفاق تلخی که زندگی شما را عملا به دو قسمت تقسیم کرد.

فروردین سال ۸۰ مقابل حرم امام خمینی(ره) در اتوبان قم در حال رانندگی بودم. یک عابر پیاده می‌خواست از خیابان رد شود. تصادف بدی شد. چند اتومبیل به هم خوردند و آخرینش متعلق به من بود. اتومبیل من هم به جلو پرت شد و عابر را زیر گرفتم و متاسفانه کشته شد. اتومبیل بیمه نداشت و من چند روز زندانی شدم که با وثیقه آمدم بیرون و دنبال رفع پیامدهای این تصادف بودم که اتفاق تلخ بعدی چند روز پس از این ماجرا رخ داد. در خیابان سهروردی با خانمی تصادف کردم. انگار سایه شومی بر آن اتومبیل افتاده بود، البته این دومی منجر به فوت نشد، ولی شرایط اقتصادی من کاملا به هم ریخت. باید از آن خانم رضایت می‌گرفتم ولی از ایشان هم خبری نشد. می‌دانستم عازم زندان هستم. 

برای اداره اموالم به یکی از بستگانم وکالت دادم و خودم آماده پیامدهای ماجرا شدم. بستگان نازنین آن مقتول آمدند و رضایت دادند، ولی تصادف دوم و گرفتار شدن من در زندان باعث شد کلی چک برگشت خورده و بدهی به وجود بیاید. فرزندان آن خویشاوند هم الان صاحب پست و مقام شده‌اند و من از نظر حقوقی امکان اداره اموالم را ندارم چون در آن زمان وکالت تام به آن فرد داده بودم. آن قدر در زندان مانده‌ام که اصلا فرصتی برای این کار پیدا نمی‌کنم. چون در دوره‌ای که باید کلاف سردرگم امور مالی‌ام را باز می‌کردم و اداره وضعیت را در دست می‌گرفتم، دائم بدهی پشت بدهی می‌آمد و من هم گرفتار زندان بودم و هستم و بدهی‌هایی دارم که امکان پرداخت‌شان برایم وجود ندارد. 

شخص رهبر معظم انقلاب از همان زمان پخش سریال آینه عبرت به من لطف داشتند. چند بار خدمتشان رسیدم و تاکید کردند سریال را ادامه دهیم. آن لطف حتی در زمان زندانی شدن من هم شامل حالم شد و ایشان دستور رسیدگی به پرونده من را دادند. متاسفانه در دادستانی تهران کار پیش نمی‌رود و اتفاق‌های عجیبی افتاده است. ما یک قرارداد در تهران بسته‌ایم و بعد رسیدگی پرونده به دادسرایی در قم احاله می‌شود. من که اصلا مشخص نیست کی بتوانم از زندان بیرون بیایم، چه‌گونه می‌توانم هر بار به قم بروم و ببینم پرونده در چه مرحله‌ای است؟

متوجه نمی‌شوم گره این کار کجاست. خب می‌توانید یک وکیل بگیرید که پیگیر کارتان شود.

وکیل دارم ولی وضعیت مالی‌ام آشفته است. آقای هاشمی شاهرودی حکم دادند که من شرایط اعسار دارم و آقای لاریجانی هم دستور رسیدگی داده‌اند. هر بار منتظرم این دستورها منجر به اتفاقی شود ولی در دادستانی اتفاقی رخ نمی‌دهد. در این مدت دو بار سکته کرده‌ام. یک بار قلبی و یک بار مغزی، دست راستم بی‌حس شده و حس می‌کنم آخرین اخطارها را هم از زندگی گرفته‌ام. وضعیت مالی من هم روشن است. واقعا ندارم. از کجا بیاورم؟ زنده یاد منوچهر نوذری مدتی در زندان قصر با من هم بند بود. قلبش را عمل کرد و به دلیل شرایط جسمی‌اش دو سال از دوره زندانش را بخشیدند. من با این وضعیت هنوز باید به زندان بروم. حتی امکان عمل جراحی هم ندارم چون بیمه‌ام در خانه سینما هنوز درست نشده است (کارت عضویت انجمن بازیگران را از جیبش بیرون می‌آورد). این کارت عضویت من است در انجمن بازیگران و در مدت زندانی بودنم هم داود رشیدی، فریبرز عرب‌نیا، سعید لنکرانی، حسین فرح‌بخش و تعدادی از دوستان به ملاقاتم آمدند.

کاری هم برای شما کردند؟ در همین ۱۴ سال سینماگران بارها بانی حل مشکلات مالی مردم عادی هم شده‌اند.

توقعی ندارم. خود دوستان لابد ده‌ها مشکل و گرفتاری دارند. زمانی دفتر داشتم و نمی‌گذاشتم هیچ کس دست خالی از دفترم بیرون برود. تعدادی از بچه‌های سینما را داماد کردم. در سال‌های اول انقلاب که اوضاع سینما آشفته بود و اغلب اهل سینما خانه‌نشین و بی‌کار شده بودند دست خیلی‌ها را گرفتم. الان وضعیتم این است و همه چیز پیچیده شده. شاید عمرم در همین کلاف سردرگم تمام شود.

این کلاف سردرگم با چه مبلغی گشوده خواهد شد؟

هفتاد میلیون تومان

یعنی شما ۱۴ سال به خاطر هفتاد میلیون تومان در زندان بوده‌اید؟

نه، کمتر از این بود. الان به این رقم رسیده است. مشکلات در طول زمان به جای آن که کم‌رنگ‌تر شود پیچیده‌تر شد. سال گذشته با خانواده رفتیم برای انتخابات ریاست جمهوری رأی بدهیم. خانمی که مسئول مهر زدن شناسنامه‌ها بود. شناسنامه من را دید و گذاشت کنار. گفتم خانم شناسنامه‌ام مشکلی دارد؟ گفت نه، من همان کسی هستم که ۱۴ سال پیش در خیابان سهروردی به من زدی. گفتم خانم کجایی؟ من برای رضایت گرفتن کلی دنبال شما بودم. ایشان الان در وزارت کشور مشغول کار است و گفت باید ۱۲ میلیون تومان به من بپردازی تا رضایت بدهم. در این شرایط ۱۲ میلیون تومان پول از کجا بیاورم؟ اگر آن ۷۰ میلیون تومان را بپردازم، بیرون بیایم و پیگیر کارهای اموالم شوم، حتی آن رقم را هم در کوتاه‌ترین مدت خواهم پرداخت، ولی تا وقتی در زندان باشم، نمی‌توانم و جز خودم هم کسی نمی‌تواند ماجرا را درست کند.

حالا در زندان وضعیت‌تان چه طور است؟

زندانی‌ها آتقی صدایم می‌زنند. کسی جواد گلپایگانی را نمی‌شناسد، ولی همه با آتقی رفیق‌اند. آقای جواد مؤمنی معاون زندان به من محبت دارند و آقای حسنی رئیس بند و آقای یزدان‌پرست رئیس فرهنگی زندان هم با من بسیار مهربان‌اند. ۱۴ سال در زندان بودن با لطف همین دوستان و کمک‌شان به فیلم ساختن من تا حدی قابل تحمل شد. بله در زندان تا حالا ۵ مستند ساخته‌ام که برای تعدادی از همین فیلم‌ها در زندان اوین برای فعالیت‌های فرهنگی جایزه گرفتم. دوست دارم کار کنم. اتفاقا یک طرح هم نوشته‌ام. من عاشق سینما هستم. دلم می‌خواهد بیرون بیایم و کار کنم. اما عمرم سوخت. استودیو و دفتر و بنگاه و خانه‌ام رفت. من تنها نان‌ور خانه بودم. نمی‌خواهم جلب ترحم کنم وگرنه خیلی حرف‌ها برای گفتن دارم. ۱۴ سال تاوان دادم، بس نیست؟

نمی‌دانم چرا زندانی شدن شما چندان که باید بازتابی نداشت؛ تا سال گذشته که یکی از خبرگزاری‌ها از زندانی بودن‌تا نوشت.

مجله «همشهری جوان» عکسم را چاپ کرده بود و نوشته او کجاست؟‌خوشحالم که الان در دفتر مجله «فیلم» هستم. روزهای آغاز کار این مجله را یادم هست. شاید از اولین تهیه‌کنندگانی بودم که آگهی فیلمم را به این مجله دادم. امیدوارم همین نشریه و همین مصاحبه باعث فرجی بشود. باعث شود بیرون بیایم. خسته‌ام. واقعا خسته‌ام.



برچسب ها :

یک افسر ارتش رژیم صهیونیستی فاش کرد ترور سه تن از فرماندهان شاخه نظامی جنبش حماس در غزه در نتیجه گزارشهای دقیق اطلاعاتی بود و آنها با تعدادی بمب با وزنهای دو تا سه تن هدف قرار گرفتند. به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری سمای فلسطین ، شماری از رسانه های اسرائیلی به نقل از یک افسر نیروی هوایی اسرائیل که وی را بلند پایه توصیف کردند نوشتند ترور سه تن از فرماندهان ارشد گردانهای عز الدین قسام در شهر رفح در نتیجه گزارشهای اطلاعاتی دقیق بود که زمینه را برای این موفقیت فراهم آورد. این افسر که رسانه های اسرائیلی از جمله روزنامه یدیعوت آحارونوت و رادیو اسرائیل هویت وی را فاش نکردند فاش کرده است خانه‌ای که سه تن از فرماندهان حماس در آن بودند با چند بمب با وزنهای دو تا سه تن هدف قرار گرفت تا هیچ یک از آنها نتوانند جان سالم به در ببرند. وی به تشدید هماهنگی بین سازمانهای اطلاعاتی و فرماندهان و کوتاه شدن زمان دریافت اطلاعات ویژه تا زمان اجرای عملیات اشاره کرد.


برچسب ها :

شبکه "الجزیره" عصر امروز گزارش داد گردان های عزالدین قسام پایگاه نظامی زیکیم را با خمپاره 120 میلیمتری هدف قرار دادند و رسانه های اسرائیلی از به صدا درآمدن آژیر خطر در عسقلان، زیکیم، کرمیا و مردخای و بئر السبع خبر دادند. از سوی دیگر گردان های عزالدین قسام فرودگاه بن گورین را با موشک ام 75 هدف قرار دادند. قسام همچنین تل آویو را نیز با موشک ام 75 هدف قرار داد. گردان های ناصر صلاح الدین به صوفا در سرزمین های اشغالی سه موشک 107 شلیک کردند همچنین گردانهای قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی اشکول، کرمیه و کیسوویم را با موشک 107 هدف قرار دادند. از سوی دیگر صدای آژیر خطر در رحوفوت در جنوب تل آوی به صدا درآمد و گردان های قسام منطقه العین الثالثه را با چهار موشک 107 هدف قرار داد. در همین حال توپخانه رژیم صهیونیستی منطقه جحر الدیک در مرکز غزه را گلوله باران کرد و در حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به شیخ رضوان در غزه چهار فلسطینی شهید شدند. همچنین جنگنده های رژیم صهیونیستی منطقه النصیرات در غزه را هدف قرار دادند. از سوی دیگر منابع فلسطینی تعداد شهدای فلسطینی از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه را 2069 و زخمی شدگان را 10310 نفر اعلام کردند. همزمان جنبش المجاهدین فلسطین ضمن تسلیت به خاطر شهادت سه فرمانده وابسته به گردان های عزالدین قسام وعده واکنش کوبنده علیه صهیونیست ها را داد. در همین حال هزارا فلسطینی اجساد فرماندهان عزالدین القسام شامل محمد ابو شماله، رائد العطار و محمد برهوم را تشییع کردند. از سوی دیگر، حال مصر پروازهای قاهره به تل آویو را لغو کرد.


برچسب ها :

دام ضدانقلاب برای گره زدن سرنوشت «پیمان معادی» به «گلشیفته فراهانی» پیمان معادی پیش‌تر به رسانه ها گفته که قصد ندارد ایران را ترک کند و بر آن است تا فعالیت‌های هنری‌اش را در میهن ادامه دهد. به این مطلب امتیاز دهید شما قبلا به این مطلب رای داده اید 5 0 بازدید 0 نظر [-] اندازه متن [+] به گزارش جام نیوز، "علیرضا نوری‌زاده" مدیر و مجری تلویزیون ضدانقلاب «ایران فردا» که همچون سایر هم‌مسلکانش خود را در کلیه مسائل صاحب‌نظر می‌پندارد، تازه ترین افاضات خود را به سینما اختصاص داد. وی با اشاره به بازی هنرپیشه ایرانی "پیمان معادی" در فیلم هالیوودی «اردوگاه اشعه ایکس» (CampX-Ray) گفت: «او نمادی از یک ایرانی مدرن، آگاه و روشنفکر است؛ درست مثل "گلشیفته فراهانی" که این روزها در عرصه خارجی به میدان آمده و می‌درخشد.» پیمان معادی در فیلم «CampX-Ray» این فعال ضدانقلاب افزود: «امیدوارم با این نقش‌آفرینی کم کم دروازه های جهان به روی پیمان معادی باز شود و او را در جایگاهی ببینیم که امروز گلشیفته فراهانی به دست آورده است.» گفتنی است چشم اندازی که نوری زاده برای پیمان معادی آرزو می کند، رسیدن به جایگاه بازیگری است که پیشرفت ظاهری خود را از طریق غرق شدن در ابتذال و ایفای نقش به عنوان کالای جنسی جستجو کرده است. گلشیفته فراهانی که روزگاری در سینمای ایران جایگاهی مناسب و رو‌به‌رشد داشت، اسیر خودشیفتگی و اغواگری‌ها شد و امروز در یک مسیر قهقرایی، ناچار است در آثار ضعیف و غیراخلاقی، نقش زنان رقاصه و همخوابه مردان هوس‌ران را بازی کند. گلشیفته فراهانی در فیلم «Just Like a Woman» پیمان معادی پیش‌تر به رسانه ها گفته که قصد ندارد ایران را ترک کند و بر آن است تا فعالیت های هنری‌اش را در میهن ادامه دهد. ما هم امیدواریم او قدر استعداد خود را بداند و مراقب وسوسه سوداگران بدطینت و فریبکار باشد.


برچسب ها :

بخشهایی از سخنان نماینده تهران در برنامه شناسنامه: -آذر 57 یا دی بود به خاطر اعتصاب اخراج شدم یعنی بعد از این اعتصاب همکاران ما توسط حکومت نظامی دستگیر شدند ما را که کم‌سن و سال تر بودیم راهنمایی کردند و گیرنیفتادیم. مرحوم زواره‌ای آن زمان وکیل دادگستری بود من همان موقع برای بقیه رفتم خدمتشان و ایشان هم گفتند که عجله نکنید اگر شما حساسیت نشان دهید و ما را به عنوان وکیل انتخاب کنید ممکن است نجات این‌ها فراهم نشود سه روزی صبر کنید اگر این‌ها نیامدند اقدام کنید. در عین حال ما خیلی خواهش کردیم و حتی وجه نقدی را مطرح کردیم و ایشان رد کرد و گفت من برای این‌ کارها از کسی پول نمی‌گیرم.اگر بنا شد که وکالت کنم برایتان وکالت خواهم کرد. من یک صحبتی با مأمورین انتظامی می‌کنم تا کار به دادگاه نکشد. ما با اطمینان بیرون آمدیم و دیدیم حرفش درست درآمد و اگر که ایشان تلاشی کردند ما متوجه نشدیم اما چیزی که پیش‌بینی کردند اتفاق افتاد. - ما سیاسی نیستیم، این را یادتان باشد بنابراین قائدتا نمی‌توانیم هدف زدو خوردها و حملات به طور شدید باشیم ولی به طور ضمنی همیشه بودیم و هرکس که همیشه به حاکمیت رسیده یک لگدی نثار ما کرده است و این طور نیست که ما از لگد کسی بی بهره بوده باشیم.ولی اگر شما بگویید که شما را شدید طرف حمله قرار داده‌اند این واقعیت ندارد البته کوشش هم شد که ما اصلا نباشیم و این درخت را از ریشه دربیاورند اما ای هم عملیاتی نشد و ما دوباره دست به بازسازی تشکیلاتی زدیم و از اول هم بهتر خودمان را بازسازی کردیم،ببینید مهم‌ترین ویژگی فعالیت‌های کارگری قرن نوزدهم و بیستم میلادی فقط تشکیلات و سازمان‌دهی است بعد بقیه عوامل است. "من، دیگری چه طوری موضعی داشته باشیم" مثلا ممکن است شما خیلی موضع ملایم داشته باشید اما ممکن است رقبایتان شما را کنار بزنند لازم نیست شما دشمن بزرگی داشته باشید - حتی اگر نماینده دکترا داشته باشد. منظور دریافتی نیست، چون نمایندگان حقوقی را دریافت می‌کنند که حق دارند مثل بقیه خرج کنند، بقیه دریافتی‌هایشان به جهات متفاوتی است فرض کنید که دریافتی نمایندگان به دلیل هزینه‌های دفاتر است و هزینه کسانی که دفاتر را اداره می‌کنند. این بزرگترین هزینه‌ای است که مجلس و کشور برای هر نماینده‌ای می‌کند. شما ممکن است بگویید مجموع دریافتی عدد بزرگی است بله ولی این حقوق نماینده نیست قلیلی هستند که قادرند از این محل هزینه نکنند. شاید تهرانی‌ها کم خرج‌ترینشان باشند. مگر کسی که اصلا دست به فعالیتی نزند و الا اگر بخواهد آن خطوطی را که جاری است در شهری که در حوزه نمایندگی‌اش است که دفتری و نفری داشته باشد دچار کسری منابع می‌شود. - من تا دور هشتم حقوق مجلس دریافت نمی‌کردم. حقوق مجلس را واریز می‌کردم به همین خانه کارگر. در کارخانه‌ای که قبل از نمایندگی در آن کار می‌کردم آن‌جا ادامه حقوقم را دریافت می‌کردم و بعد از آن مجلس در آیین‌نامه جدید تکلیف کرد که نمایندگان باید حقوقشان را از مجلس بگیرند و از جای دیگر حق ندارند که حقوق بگیرند، قبل از آن زمان، این قانون وجود نداشت ونمایندگان آزاد بودند که حقوقشان را از جای دیگر دریافت کنند، در هر صورت وقتی این گونه شد من تصمیم گرفتم که همان مسیر را ادامه بدهم و آن چه که می‌پردازند واریز کنم به صندوقی که ما داریم به نام صندوق حمایت از کارگران بیکار که از ابتدای انقلاب هم حضرت امام دو میلیون تومان برای کارگران بیمار تخصیص دادند که دو میلیون آن زمان بسیار زیاد بود و مثل دو میلیارد این دوران است. ماهم بالتبع هر چه از مجلس دریافتی اضافه داشته باشیم و چیزی فراتر از آن چه که برداشت می‌کردیم به اینجا می‌ریختیم. من اتفاقا از جمله کسانی هستم که هزینه دفترم صفر است و همه را خانه کارگر می پردازد بنابراین من نمی‌توانم هزینه کنم چون جای دیگر دارد خرجم را می‌دهد و لذا او حق دارد که این را هزینه کند.چون خانه کارگر به اندازه کافی دفتر در حوزه نمایندگی من دارد و هرجا هم که دفتر آن‌هاست طبعا دفتر من هم هست و من هزینه‌ای در این رابطه متحمل نمی‌شوم. آن چه که امروز من برداشت می‌کنم استمرار همان برداشت گذشته‌است. یعنی من حدود یک میلیون و پانصد و پنجاه هزار تومان در سال جاری پرداخت می‌کنم. یعنی اگر تراز من در کارخانه‌ای که کار می‌کردم را نگاه می‌کردید همین دریافتی بود. فکر می کنم 3200 مجموع آن چیزی است که در فیش منعکس می‌شود.ولی آن که نماینده به عنوان حقوق دریافت می‌کند فکر می‌کنم بین 2300 تا 2600 است یعنی این نیست که 3200 دریافتی آن‌ها باشد بلکه فیش آن‌هاست. - آقای (بابک) زنجانی سکاندار این موضع بودند که دولت باید همه جیز را رها کند و بسپارد به بخش خصوصی و باید این قدر این را آزاد بگذارد تا ما نتیجه‌اش را ببینیم. به هر حال ما هرگز نه با این مواضع موافق بودیم و نه هستیم و نه خواهیم بود. در واقع اقتصاد اسمیتی سوپری این چنین در دنیا وجود نداشته و نخواهد داشت. - ما 5 نماینده بودیم رفتیم (پیش آقای رفسنجانی) نشستیم، اصرار هم کردیم (وارد انتخابات سال 92 شود) و خیلی زیاد هم اصرار کردیم. از مجلس وسط جلسه مرخصی گرفتیم، رفتیم نشستیم آن‌جا و دوستان گفتند ما نشسته‌ایم اینجا تا بروید ثبت‌نام. ایشان آخرش موکول کردند به پرسش از رهبری و به ماحاضر نشدند جواب بدهند حتی خانواده ایشان هم ساعتی قبل از ثبت‌نام از ایشان سؤال کرده بودند، به خانواده‌شان هم جواب ما را داده بودند، و هیچ کس در این باب در جریان نبود. حتی آقای صادق هم نقل کرده در خاطراتش که من داشتم برای عذرخواهی و ایشان هم گفته بودند بنویسید. یک باره ایشان تصمیمشان را عوض کرده بودند و حاضر کردند. -من همه را دلسوز می‌دانستم، حتی ایشان (احمدی نژاد) را هم دلسوز می‌دانستم با این که در هیچ نوبتی به ایشان رأی ندادم اما معتقد بودم آن چه که کردند دلسوزی بود.ما آن چه را که مشاهده میکنیم به طور شخصی و از شخص ایشان برون دادش بوده است عمیقا همین مفهوم است بالاخره هر کسی برای حضورش، تبلیغ، حرف زدن و سخن‌ها ممکن است شیوه‌ای را انتخاب کند که ممکن است ما نپسندیم و منتقدش شویم و ما منتقد بودیم، به نظر من.الان وقت انتقاد نیست الان زمان این است که بگوییم اقای احمدی‌نژاد مثل بقیه رئسای جمهور دلسوز بودند، تلاششان را کردند و ما از همه تشکر می‌کنیم از جمله ایشان


برچسب ها :

هتک حرمت قبور شهدا و مسلمین در قزوین!+عکس

چه کسی پاسخگوست؟

 

 

هیچ کس نمی دانست چه کار می توان کرد، یکی به مجلس زنگ زد، یکی به صدا وسیما، یکی استانداری، یکی فرمانداری...در همین اثنا عوامل تخریب قبور صحنه را ترک کرده و به اتاق گوشه صحن پناه بردند...

به گزارش پایگاه خبری انصار حزب الله روز پنج شنبه ۱۵ اردیبهشت ماه مردم قزوین شاهد تخریب قبور شهدا و اموات مدفون در حیاط حرم حسین ابن علی ابن موسی الرضا (ع) بودند؛ به منظور روشن شدن ابعاد این فاجعه گزارشی از زبان یکی از حاضران عینی واقعه که از خانواده محترم شهدا نیز می باشد، به شرح زیر تهیه شده است. 

روز پنجشنبه از صبح جلسه ای آموزشی از سمت بنیاد شهید در سالن اجتماعات مزار شهدا در حال برگزاری بود.ما به همراه عده ای دیگر از خانمها و آقایان در این جلسه حضور داشته و از آنچه که در صحن امامزاده حسین(ع) در حال رخداد بود بی اطلاع بودیم. بعد از اتمام ساعت اول و دوم آموزشی در حالیکه پدر شهید زمانی در حال مداحی بودند، حراست بنیاد از آقای زمانی خواستند مداحی را قطع کند مجری نیز اعلام کرد برنامه بعدی که سخنرانی بود برگزار نخواهد شد و اعلام کردند به سرعت به سمت امامزاده حسین بروید. وقتی به حیاط امامزاده رسیدیم به سمت دیگر پرده ای رفتیم که از روزها قبل در این مکان نصب شده بود ولی به علت بی اطلاعی توجه ما را جلب نکرده بود. صحنه ای که در پشت پرده های نصب شده دیدیم، بسیار تکان دهنده و وحشتناک بود. قبور ویران شده و استخوانهای بیرون آمده از داخل قبرها که نظم خاصی نداشته و مشخص نبود متعلق به قبر چه کسیست همه را حیران کرده بود؛ چنین برخوردی با مزار شهدا...با قبور مسلمانان... قابل باور نبود...

وقتی که ما رسیدیم بولدوزر عمل گودبرداری به عمق حدود ۲ متر را انجام داده و ماشین خاوری در حال جمع آوری خاکها بود. در صحنه ای که پیش چشممان بود بخشی از استخوانها را بدون اینکه هویتشان مشخص باشد داخل کیسه های مشکی ریخته بودند و در کنار پله های درب قبلی ورودی خانمها به حرم قرار داده بودند و بخشی دیگر را بر روی هم داخل عجزها خالی کرده بودند که هر دوی این صحنه ها در فیلم های گرفته شده از محل مشخص است.
در آن صحنه تعدادی از فرزندان شهدا از جمله فرزند شهید مهدی و فرزند شهید برجی را نیز دیدیم که لباسهای خاکیشان نشان از درگیر شدن با متصدیان امر بود. 

شنیدیم مسئولین اعلام کرده اند فقط ۳ یا ۶ تا از قبور شهدا آسیب دیده در حالیکه استخوانهایی که مابه چشم خود در کیسه ها و زیر عجزها دیدیم بیش از این تعداد بود و ازآنجاییکه سالهای درازیست از اموات کسی در این مکان دفن نمیشود اغلب قریب به اتفاق این استخوانها باید مربوط به شهدا باشد. 

برادر شهید قاریان پور نیز از دیدن این اوضاع بسیار منقلب شده بودند. هیچ کس نمی دانست چه کار می توان کرد، یکی به مجلس زنگ زد، یکی به صدا وسیما، یکی استانداری، یکی فرمانداری...در همین اثنا عوامل تخریب قبور صحنه را ترک کرده و به اتاق گوشه صحن پناه بردند. دقایقی نگذشت که پلیس ۱۱۰ به محل وارد شد. پلیس ابتدا خواست استخوانها را جمع آوری کند که با اعتراض خانواده شهدا مواجه گردید سپس گفتند کسی به استخوانها دست نزند تا قضیه به درستی پیگیری شود. 

با تماس های دوستان مسئولین مختلف در محل حاضر شدند و ماجرا را با چشمان خود نظاره کردند...
از صدا و سیما، خبرگزاری فارس و خبرگزاری برنا نیز افرادی خود را به محل رسانده بودند. 

حال حاضران دگرگون شده بود، پدر شهید عابدی را می دیدیم که استخوان جمجمه ای را در دست گرفته و با آن نجوا می کند سپس شنیدیم مسئولین را خطاب قرار داده و گفت شما که هر سال از جبهه های جنگ استخوانهای شهدا را به نقاط مختلف کشور میفرستید و آنها را در شهرهای مختلف دفن می کنید، آیا این استخوانها با آن استخوانها فرقی دارند؟ چرا با شهدای ما اینگونه رفتار می کنید؟ در جایی دیگر برادر شهیدی در محل دفن برادرش با حال اندوه نشسته بود و تا آن زمان که در حال رفتن بودیم نیز همچنان از جای خود برنخاسته بود... 

ظاهراً این اتفاق در روزهای پیش نیز تکرار شده بود چرا که از جانباز گرانقدری شنیدم که میگفت: وقتی چند روز پیش در زمان سالگرد آیت الله شالی به صحن امامزاده حسین رسیدم با صحنه تکان دهنده تخریب قبور مواجه شدم. دوستم از صحنه فیلمبرداری کرد ولی وقتی مسئولین حاضر در آنجا متوجه شدند مجبورمان کردند که فیلم ها را پاک کنیم. 

ما از مسئولین اوقاف سؤال میکنیم که چه توجیهی برای این حادثه فجیع دارند؟ از کارمندان بنیاد که شبانه روز در محل حضور دارند و از هیئت امنای امامزاده میپرسیم که آیا پیش از اینها نمی توانستند از رخداد چنین حادثه ای جلوگیری کنند؟ 

این سؤال را از پسر جوان بسیجی که آنجا بود پرسیدیم، او میگفت به خیلی ها خبر دادیم ۴ روز پیش نیز ماجرا را به حاج آقای داداش پور اطلاع دادیم...
متأسفانه از دوستان شنیدیم پس از پراکنده شدن مردم استخوانها داخل کیسه های مشکی به پشت مزار شهدا، قسمتی که مربوط به برگزاری نمایشگاههاست منتقل شده و از آن پس کسی آنها را ندیده است. 

مسئولین گفته اند ما فیلم و عکس از قبر شهدا گرفته ایم و قرار است سنگهای گران قیمت خریداری شده برای قبور را به جای سنگهای قبلی بگذاریم. آیا قرار است استخوانهای در هم شده ای که نمی دانیم در حال حاضر کجا هستند داخل قبور قرار بگیرند یا اینکه قرار است این سنگ قبرهای گران قیمت را بر روی قبرهای خالی قرار دهیم؟ 

عزیزی میگفت ای کاش کسانی که زمین را ۲ متر گودبرداری کرده بودند، حداقل نیم متر دیگر هم گود می کردند و با دقت استخوانهای مربوط به هر شهید را جدا کرده و در قبور جدید قرار می دادند. مسلماً هزار راه چاره وجود داشت که چنین حادثه اسفباری رخ ندهد، ولی افسوس که مسئولین آنگاه که باید هوشیار باشند دقت کافی را ندارند و در پی این اهمال کاریها باید منتظر اتفاق افتادن اینگونه حوادث نیز بود. 

خلاصه ما آن روز متفرق شدیم ولی عملکردهای بعدی برخی مسئولین نشان از تلاش در جهت مسکوت کردن این حادثه دارد. 
































برچسب ها :

تدفین شهید صبوری در امامزاده حسن(ع)

 

 

زرین تاج بهرامی مادر شهید صبوری با اشاره به دلایل تدفین فرزند شهیدش در امامزاده حسن(ع) تهران گفت: هفتاد سال است که من در این محل امامزاده حسن(ع) زندگی می‌کنم. بهروزم هم بچه همین محل بود. خواست همرزمان پسرم بود که او را در امامزاده به خاک بسپاریم. مدیریت آستان امامزاده حسن(ع) هم موافقت کرد و جایی را در این محل برای تدفین او آماده کرده است.

وی با اشاره به اینکه خودش هنوز برای شهید بهروز صبوری مراسمی برگزار نکرده است گفت: دوستان و همرزمان شهید لطف داشته‌اند و برای او مراسم بزرگداشت برگزار کرده‌آند اما من برگزاری مراسم را به بعد از انتقال پیکرش به تهران و تدفینش در اینجا موکول کرده‌ام.

شهرام صبوری برادر شهید بهروز صبوری نیز در همین رابطه در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گفت: منطقه ۱۷ تهران یعنی محله زندگی شهید بهروز صبوری و خانواده ما در دوران هشت سال دفاع مقدس ۴۲۰۰ شهید داده است. اگرچه امامزاده حسن(ع) که در این منطقه واقع شده سال‌ها پیش قبرستان بود اما هیچکدام از شهدای محل در آنجا دفن نشده‌‌اند. در واقع تا چند سال پیش هیچ شهید مدفونی در امامزاده حسن(ع) وجود نداشت. تا اینکه چندی پیش پیکر ۵ شهید گمنام را که در جریان تفحص کشف شده بودند به آنجا آورده و به خاک سپردند.

وی افزود: حالا بعد از گذشت ۲۵ سال از پایان جنگ تحمیلی همرزمان برادرم تقاضا کرده‌اند که پیکر او را به نمایندگی از ۴۲۰۰ شهید این منطقه در امامزاده حسن(ع) برای زیارت اهالی محل به خاک بسپاریم. به همین دلیل پیکر شهید صبوری به امید خدا در فاطمیه دوم، یعنی نهایتا تا اواخر فروردین ۹۳در جوار پنج شهید گمنام امامزاده حسن(ع) به خاک سپرده خواهد شد.

شهید بهروز صبوری ۳۱ سال پیش در سن ۱۸سالگی به شهادت رسید و پیکر او به‌دلیل شرایط عملیات در منطقه ماند. مادر شهید بهروز صبوری سال‌ها منتظر شنیدن خبری از پیکر فرزندش همانند دیگر مادران شهدای مفقود الاثر بود. جمع زیادی از مردم ایران مادر این شهید را در کلیپی معروف که نمایانگر گریه‌ها و انتظار این مادر در استقبال از شهدای گمنام است مشاهده کرده‌اند. این کلیپ با عنوان «گمنام ۶۱» بارها در فضای مجازی و رسانه ملی منتشر شده است و مادر شهید صبوری را کم‌کم به نمادی از انتظار مادران شهدای گمنام تبدیل ساخت.

پنج‌شنبه ۸ اسفندماه ۹۲ طبق اعلام رسمی معراج شهدای مرکز و کمیته جست‌وجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح خبر کشف هویت شهید بهروز صبوری بعد از ۳۱ سال مفقود الجسد بودن، منتشر شد. پیکر مطهر شهید بهروز صبوری در جریان به خاک‌سپاری جمعی از شهدای گمنام در دانشگاه خلیج‌فارس بوشهر در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ به خاک سپرده شده است و هویت او بعد از گذشت سه سال از خاک‌سپاری توسط آزمایش DNA شناسایی شد. نمونه خون خانواده شهید با نمونه استخوان شهید که در بانک ژنتیک شهدای گمنام ثبت شده بود تطابق پیدا کرده هویتش احراز شد. شهید بهروز صبوری سال ۱۳۶۱ در عملیات مسلم‌بن عقیل در منطقه عملیاتی سومار به شهادت رسید.

 




برچسب ها :

اعلام آمادگی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) برای اجرای پروژه آزاد‌راه تهران _ شمال
 

اعلام آمادگی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) برای اجرای پروژه آزاد‌راه تهران _ شمال

 


سردار عبداللهی گفت قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) برای اجرای پروژه آزاد‌راه تهران – شمال آمادگی دارد.



برچسب ها :

تزكيه و تهذيب نفس يعني چه؟

قرآن مي فرمايد: قد أفلح من زكّيها و قد خاب من دسّيها؛ به راستي رستگار شد آن كه نفس خويش را از آلودگي ها پاك كرد و زيانكار شد آن كه خود را آلوده كرد.
معناي آيه به ظاهر خطاب عمومي براي همةافراد است، ولي پس از دقت و تأمل بيشتر در آيه، به دنيايي از معاني و مفاهيم پنهاني بر مي خوريم كه به يك منشأ و مصدر متصل است و آن تزكيه و تهذيب نفس است كه منشأ تمام خيرات و بركات و خوبي ها مي باشد.
تزكيه و تهذيب نفس در يك معناي عام خلاصه مي شود و آن يعني اطاعت امر مولي و مخالفت با هواي نفس. به تعبير ديگر: انجام واجب چون نماز و روزه و ترك حرام چون غيبت، دروغ، تهمت، زنا و شراب خواري.
كسي كه در مسير تزكيه گام بردارد، به پيروزي و رستگاري خواهد رسيد.
ثمرة جهاد اكبر تهذيب نفس است. پيامبر گرامي اسلام لشكري را (براي جنگ) فرستاد. چون بازگشتند، ايشان را تحسين نمود و فرمود: آفرين بر گروهي كه جهاد كوچك را به جا آوردند و جهاد اكبر باقي است. سؤال شد جهاد بزرگ چيزي است؟ (حال آن كه از جنگ سختي بازگشته بودند و مي پنداشتند جهاد بزرگي كرده اند). حضرت در پاسخ فرمود: جهاد بزرگ، جهاد با نفس است.
چنين جهادي تنها راه پيروزي و رستگاري است چون شيطان و هواي نفس مانع وصول به حق و حقيقت است.
در حديث آمده است كه رسول خدا(ص) هنگامي كه آية قد أفلح من زكّاها را تلاوت مي فرمود توقف مي كرد و دعا مي نمود: اللّهمّ آتِ نفسي تقواها أنت ولّيها و مولاها و زكّها أنت خير من زكّاها؛ پروردگارا! به نَفْس من تقوايش را مرحمت كن! تو وليّ و مولاي آن هستي و آن را تزكيه فرما كه تو بهترين تزكيه كنندگاني.
اين سخن نشان مي دهد پيمودن اين راه بر پيچ و خم و گذشتن از اين گردونةصعب العبور حتي براي پيامبر جز به توفيق الهي ممكن نيست.




برچسب ها :

ارتباط اینترنتی زن و مرد نامحرم در همان حد ارتباط حضوری جایز است
 
آیت الله‌العظمی سیستانی:

ارتباط اینترنتی زن و مرد نامحرم در همان حد ارتباط حضوری جایز است


مرجع عالیقدر جهان تشیع در پاسخ به استفتای جمعی از مقلدان تأکید کرد: ارتباط زن و مرد نامحرم از راه ارسال ﭘیام‌های نوشتاری و یا ﮔفتاری جایز نیست مگر...



برچسب ها :

نرم افزار کوثر به‌مناسبت ایام فاطمیه+دانلود
 
برای رایانه

نرم افزار کوثر به‌مناسبت ایام فاطمیه+دانلود


این نرم افزار شامل بیش از 100 پرسش و پاسخ در 10 موضوع بوده و در موضوع یازدهم آن روایاتی از حضرت زهرا علیها السلام قرار داده شده است.



برچسب ها :

هنگام ناامیدی به کدام آیه مراجعه کنیم؟
 

هنگام ناامیدی به کدام آیه مراجعه کنیم؟


خداوند در آیات بسیاری انسان‌ها را نوید به بخشش و آمرزش گناهان داده که از دیدگاه پیامبر(ص) برپایی نماز به موقع که در آیه ۱۱۴ سوره مبارکه «هود» تأکید...



برچسب ها :

 
 
آیت الله مکارم شیرازی در درس خارج:

جهاد نکاح رسوایی عظیم و برخلاف ضرورت مسلم اسلام است/ علمای اسلام در برابر وهابیت تکفیری سکوت نکنند


 
 
حضرت آیت الله مکارم شیرازی صدور فتوای نکاح را رسوایی عظیم و بر خلاف ضرورت مسلم دین مبین اسلام دانست و از علمای جهان اسلام خواست بیش از این در قبال...جهاد نکاح رسوایی عظیم و برخلاف ضرورت مسلم اسلام است/ علمای اسلام در برابر وهابیت تکفیری سکوت نکنند



برچسب ها :

 
 

چرا به صلوات در اول دعا توصیه شده است؟


آیت الله جوادی آملی با اشاره به روایاتی از ائمه اطهار(ع) در باب یاد خدا به تشریح راز توصیه به صلوات در اول دعا پرداخت و گفت: ادب دعا این است که...چرا به صلوات در اول دعا توصیه شده است؟



برچسب ها :

ایجاد سوء ظن و بدبینی در جامعه گناه کبیره است
 
آیت الله مکارم شیرازی:

ایجاد سوء ظن و بدبینی در جامعه گناه کبیره است


حضرت آیت الله مکارم شیرازی ایجاد سوء ظن و بدبینی در بین جامعه و مردم و افشاء سر را از گناهان کبیره دانست و صبر در برابر مشکلات، مدار کردن با مردم و...



برچسب ها :

بزرگترین کمک ایران به عراق برای مقابله با داعش
 

بزرگترین کمک ایران به عراق برای مقابله با داعش


دولت ایران اعلام کرد آمادگی دارد تا در همه سطوح برای کمک به مردم عراق در برابر تروریست‌ها وارد این کشور شده و مشاوره نظامی به ارتش این کشور ارایه...



برچسب ها :

دعای نصرالله برای شفای آیت‌الله مهدوی کنی
 

دعای نصرالله برای شفای آیت‌الله مهدوی کنی


سیدحسن نصرالله گفت: در لبنان همه برای شفای عاجل آیت‌الله مهدوی کنی دعا می‌کنیم و مراسم زیارت عاشورا و دعای توسل برگزار کردیم.



برچسب ها :

جنگنده‌های سوخو اهداف داعش را هدف قرار دادند
 
منابع عراقی اعلام کردند

جنگنده‌های سوخو اهداف داعش را هدف قرار دادند


منابع عراقی از عملیاتی شدن جنگنده‌های خریداری شده سوخو از روسیه و هدایت آن از سوی خلبانان این کشور علیه اهداف گروه وابسته به دولت موسوم به عراق و...



برچسب ها :

داعش درحلقه محاصره ارتش عراق؛ آزاد سازی مناطقی در تکریت، بابل، فلوجه و سامراء
 

داعش درحلقه محاصره ارتش عراق؛ آزاد سازی مناطقی در تکریت، بابل، فلوجه و سامراء


آزادسازی فرودگاه تکریت و فرار سرکردگان داعش از آن، آزادی مناطق شمالی بابل تا جنوب فلوجه و منطقه جلام در سامرا حکایت از کنترل اوضاع به دست ارتش عراق...



برچسب ها :

داعشی‌ها با لباس‌زنانه و خودرو خانوادگی از صلاح‌الدین فرار می‌کنند
 

داعشی‌ها با لباس‌زنانه و خودرو خانوادگی از صلاح‌الدین فرار می‌کنند


رئیس شورای استانداری صلاح‌الدین: بسیاری از تروریست های داعشی در پوشش لباس زنانه و خودروهای خانوادگی و غیر نظامی در حال فرار از این استان هستند،



برچسب ها :

آرزوى واقعى من این است که ما درِ چاه‌هاى نفت را ببندیم
 
ویژه‌نامه «خشت کج»/اقتصاد بدون نفت در اندیشه مقام معظم رهبری

آرزوى واقعى من این است که ما درِ چاه‌هاى نفت را ببندیم


مقام معظم رهبری در سخنرانی‌ ۱۳ اردیبهشت سال ۷۳ تاکید کردند:"آرزوى واقعى من- که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است که ما...



برچسب ها :

خاطره سیلی‌خوردن یکی از محافظان رهبری در مقابل چشمان «آقـا»
 

خاطره سیلی‌خوردن یکی از محافظان رهبری در مقابل چشمان «آقـا»


اومـدم از زمین بلندش کنـم که برگشت و جلـوی آقا و جمعیت محکـم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟»



برچسب ها :

مدارک و مراحل مورد نیاز برای تعویض کارت خدمت
 

مدارک و مراحل مورد نیاز برای تعویض کارت خدمت


تمام افرادی که از اول فروردین‌ سال ۶۰ به بعد کارت پایان‌خدمت یا معافیت خود را دریافت کرده‌اند، باید با مراجعه به دفاتر پلیس+۱۰ درخواست تعویض دهند.



برچسب ها :

امنیت کامل در کشور برقرار است
 
سردار عراقی:

امنیت کامل در کشور برقرار است


جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت: امنیت امروز ایران اسلامی با وجود تنوع‌های قومی و مذهبی از وحدت و انسجام بین این مذاهب شکل گرفته که...



برچسب ها :

نگاه به نامحرم باعث کم شدن حافظه می شود+صوت
 
شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

نگاه به نامحرم باعث کم شدن حافظه می شود+صوت


اگر به نامحرم نگاه کنیم و بر اساس گناه حافظه ما کم می شود که از بلایای بیماریهای انسان است و گاهی آن قدر کم می شود که افراد تعداد فرزندان و حتی نام...



برچسب ها :

پیکر مطهر ۸۳ شهید وارد کشور می‌شود/ شناسایی ۱۵ شهید دیگر
 
سردار باقرزاده خبر داد:

پیکر مطهر ۸۳ شهید وارد کشور می‌شود/ شناسایی ۱۵ شهید دیگر


فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین با اعلام ورود پیکر مطهر ۸۳ شهید در ۲۶ خردادماه به خاک کشور گفت: پیکر مطهر ۱۵ شهید دیگر نیز در منطقه کردستان عراق...



برچسب ها :

مرزهای ایران امن است و هیچ دشمنی حتی آمریکا جرأت تعرض به آن را ندارد
 
سرلشکر جعفری در یادواره شهدای شاخص استان سمنان:

مرزهای ایران امن است و هیچ دشمنی حتی آمریکا جرأت تعرض به آن را ندارد


فرمانده کل سپاه گفت: امروز اگر خیلی از کشورها ایران را جزیره‌ای با ثبات در منطقه‌ای نا امن می‌دانند به دلیل آن است که در هشت سال دفاع مقدس و هشت...



برچسب ها :

آیت‌الله خاتمی: داعشی‌ها لائیک هستند
 
مشروح/ در نمازجمعه تهران

آیت‌الله خاتمی: داعشی‌ها لائیک هستند


خطیب موقت نمازجمعه تهران گفت: داعشی‌ها لائیک هستند و دینی ندارند و علمای شیعه و سنی علیه آنها موضع گرفتند چرا که هم شیعه و هم سنی را می‌کشند.



برچسب ها :

فاجعه بمباران شیمیایی سردشت منادیان دروغین حقوق بشر را رسوا کرد
 
پیام سرلشگر جعفری به همایش سالروز بمباران شیمیایی سردشت/

فاجعه بمباران شیمیایی سردشت منادیان دروغین حقوق بشر را رسوا کرد

 

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ارسال پیامی به همایش سالروز بمباران شیمیایی سردشت، گفت: فاجعه بمباران شیمیایی سردشت منادیان دروغین حقوق



برچسب ها :

 
 «اسلام امریکایی» با پوشش اسلامی در خدمت اهداف امریکا و صهیونیسم است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی

«اسلام امریکایی» با پوشش اسلامی در خدمت اهداف امریکا و صهیونیسم است


رهبر معظم انقلاب اسلامی با یادآوری تعبیر حکیمانه امام بزرگوار درباره تقابل «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی(ص)»، خاطرنشان کردند: اسلام امریکایی،...



برچسب ها :

جزئیات قانون جدید معافیت پزشکی مشمولان سربازی/ تقاضای معافیت در حین تحصیل مجاز شد
 
سردار کمالی عنوان کرد

جزئیات قانون جدید معافیت پزشکی مشمولان سربازی/ تقاضای معافیت در حین تحصیل مجاز شد

 


جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح گفت: در اجرای ماده 39 قانون خدمت وظیفه عمومی مصوب سال 1390، آیین نامه اجرایی معاینه و معافیت پزشکی...



برچسب ها :

حفظ هویت انقلاب اسلامی از اهداف ماموریت‌های سپاه است
 
جانشین فرمانده کل سپاه:

حفظ هویت انقلاب اسلامی از اهداف ماموریت‌های سپاه است


جانشین فرمانده کل سپاه گفت: سپاه حفاظت تنها در گیت‌ها وظیفه بازرسی را بر عهده ندارد، بلکه اعتباربخشی و حفظ هویت انقلاب اسلامی نیز در این مامویت‌ها...



برچسب ها :

 
ناهنجاریهای خانوادگی در دوران آخرالزمان
 
ناهنجاریهای خانوادگی در دوران آخرالزمان

مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان...



برچسب ها :

حجاب،چتر امنیت
 
حجاب،چتر امنیت

منشا اصلى پیدایش لباس نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبابودن است، امااشتباه است اگر تصور کنیم که مى توانیم این همه اختلاف و تنوع راکه در لباس افراد در جوامع و دورانهاى مختلف دیده مى شود.



برچسب ها :

 
چرا جوانان به حیوانات گرایش پیدا کردند؟
 
چرا جوانان به حیوانات گرایش پیدا کردند؟

نگهداری جوانان از حیوانات به سگ و گربه محدود نمی‌شود و جوانان در خانه انواع مختلف جانوران مانند لاک‌پشت، قورباغه، مار، میمون و طوطی را به عنوان همدم خود نگهداری می‌کنند.



برچسب ها :

اگرمی‌خواهیدبدانیدایمانتان پابرجاست بخوانید!
 
اگرمی‌خواهیدبدانیدایمانتان پابرجاست بخوانید!

ایمانتان پابرجاست!!؟؟



برچسب ها :

 
بی غیرتی نسل پاک را می برد
 
بی غیرتی نسل پاک را می برد

1- آیا می دانید بی غیرت کیست و چه می کند که به او بی غیرت می گویند ؟ 2- آیا می دانید غیرت داشتن از کدام عضو شروع می شود ؟ 3- آیا می دانید داستان بی غیرتی از چه زمانی شروع شد ؟



برچسب ها :

هشت خطر در کمین جوان مؤمن انقلابی
 
هشت خطر در کمین جوان مؤمن انقلابی

اینکه ما تکیه میکنیم بر روى نیروهاى انقلابى و نیروهاى متدیّن، به‌خاطر این است که ما راه طولانى در پیش داریم؛ این ملّت راه طولانى در پیش دارد.



برچسب ها :

داعش مسی را به جهاد دعوت کرد + عکس
 
داعش مسی را به جهاد دعوت کرد + عکس

داعش برد آرژانتین مقابل ایران را به مسی تبریک گفت و او را به جهاد دعوت کرد.



برچسب ها :

عکاسی شهید چمران از مراسم دکتر شریعتی در بیروت+تصاویر منتشر نشده

این تصاویر توسط شهید دکتر مصطفی چمران از مراسم بزرگداشت دکتر علی شریعتی در بیروت برداشته شده است. این محفل نکوداشت که با حضور امام موسی صدر...



برچسب ها :

روایت ترور آیت الله خامنه ای در سال 60:
 
روایت ترور امام خامنه ای در سال 1360:

تغییر جای ضبط صوت، جانشان را نجات داد / دکتر می گفت: تمام کرده!



برچسب ها :

 

داعش محصول تجاوز نظامی آمریکا به عراق است

نشریه نشنال اینترست آمریکا:
 
داعش محصول تجاوز نظامی آمریکا به عراق است


گروه داعش نتیجه مستقیم حمله نظامی آمریکا به عراق و برای منافع ایالات متحده، خطرناک است. تا قبل از حمله آمریکا به عراق، داعشی وجود خارجی نداشت...




برچسب ها :

 
 
شکستی که رآمریکایی‌ها سردار سلیمانی را مسئول شکست خود در عراق می‌دانند سانه‌ای نمی‌شود؛

 
 
آمریکایی‌ها سردار سلیمانی را مسئول
 
شکست خود در عراق می‌دانند

دکستور فیلکینز نویسنده نشریه نیویورکر با بیان این
 
مطلب، می‌گوید: سردار سلیمانی با مذاکرات پشت
 
پرده، دو چالش اصلی عراق در سال 2010 را حل
 
کرد؛ همچنین...



برچسب ها :


صفحه قبل 1 ... 443 444 445 446 447 ... 514 صفحه بعد